چرا اکبر گنجی را یک فعال سیاسی می دانید؟!
اکبرگنجی یک فعال حقوقی است، یک فعال حقوق مدنی، مثل رزا پارکز، مارتین لوترکینگ و بسیاری از مبارزان برابری حقوقی انسانها وفعالان ضد تبعیض نژادی که امروز درسراسرجهان قابل احترام هستند. گنجی به هیچ عنوان یک فعال سیاسی نیست! او درکدام یک ازآثارش از تلاش برای دستیابی به قد_d1ت سخن گفته است. فعالان سیاسی آقایان بوش، بلر و رفسنجانی هستند، نه آقای اکبرگنجی!
سخن گنجی درد تاریخی حقوق اجتمایی و مدنی ایرانیان است. او به غلط درداخل وخارج یک فعال سیاسی معرفی شده است، به دلیل استفاده نابجا از واژه سیاست، بسیاری ازمردم ما هنوزنمی دانند که گنجی، زرافشان وامثال آنها قربانی مطالبات حقوقی ومدنی آنان شده اند، بلکه به غلط تصورمی کنند ک!ه آنها و بسیاری هم کیشانشان سودای دستیابی به قدرت را درسردارند. تصور می کنند دعوا بر سرلحاف ملاست، اما گنجی و دیگر همرزمان اوفریاد تاریخی ملتی هستند که امروز متاسفانه این ملت درجو غبارآلود "سیاست" فرزندان قهرمان خود را نمی بیند!
شما ای آزادیخواهان وطن دوست ایرانی لطفا آنگاه که ازمصائب ایران سخن می گویید کمتر ازاین واژه آلوده به زور و زر و تزویر استفاده کنید، "سیاست" واژه ای آلوده به قدرت است، حداقل این واژه درکشورما آلوده به قدرت خودکامگان بوده است.
حتی ممکن است بسیاری ازبشردوستان خارجی نیز رویارویی گنجی با رژیم اسلامی را موضوعی سیاسی قلمداد نموده وبه تلاش و اراده او برای کسب قدرت نسبت دهند، و برهمین اساس نیزاقدام به موضعگیری سیاسی نمایند.چون سیاست اراده ای معطوف به قدرت را درخود دارد، مسئله گنجی یک موضوع حقو'de بشری است. این موضوع به هیچ وجه نمی بایست دردستورکارموضع گیری سیاسی قدرت های خارجی قرارمی گرفت، اما متاسفانه با موضع گیری برخی کشورها این مسئله به موضوع سیاسی درمناسبات برخی کشورها با حکومت اسلامی قرارگرفت، به همین ترتیب وارد معاملات شد ولوس گردید. رژیم ایران نیزگ8ه بسیار درتلاش است خود را "مستقل" ازآمریکا وانگلیس نشان دهد، درخواست آزادی گنجی را حتی آنگاه که ازرئیس سازمان ملل متحد نیزصورت گرفته بود رد کرد. کشورهای سیاست پیشه نیزبه یک موضعگیری سیاسی بسنده کرده و مسئله انسانی چنین دردناکی را به فراموشی سپردند، این همه درجهانی اتف!اق می افتد که صدای حقوق بشری برخی ها گوش فلک را کر می کند.
ازمرحمت آقای بوش و دیگرسیاستمداران جهان ممنونیم که درخواست آزادی گنجی را مطرح نمودند، اما آقای بوش بهتراز هرکسی می داند که چنین درخواستی موضوع را پیچیده تر می کند مگر نمی بینند که حاکمان تیرانی ایران برای آنکه ثابت کنند عامل بیگانه نیستند ماست سفید آمریکایی را سی?ا نشان می دهند.البته غافل ازآن هستند که معیارهای عامل بیگانه نبودن و داشتن استقلال سالیان درازی است که تعقیراساسی یافته، ودیگرتنها جنگ زرگری نمی تواند نشان دشمنی یا استقلال ازبیگانگان باشد، آنهم اززبان ملتی که استقلال را به هیچ عنوان اززاویه دشمنی با دیگران نمی خواه_cf و نمی بیند. اما حاکمان ایران بدانند دوران به کارگیری جنگ زرگری رو به پایان خواهد رسید، روزی که خیلی هم دورنیست به رویارویی واقعی بدل خواهد شد. تنها حاکمان اسلامی ایران هستند که می توانند آن قرار مالوف را همواره شوخی بپندارند، اما هرگاه زمانش فرا رسد قدرتمندان ذی نفع یک _d4به می توانند این شوخی دیرینه را به عرصه کنش های جدی خود بکشانند.
آهای سیاستمداران!
اگرقرار بود مسئله گنجی با برخوردهای سیاسی نتیجه دهد، چرا سیکل برخوردها تا رسیدن به نتیجه که همانا آزادی گنجی بود ادامه نیافت؟! چرا سفرا برای تهدید به قطع ارتباط فراخوانده نشدند؟. آیا جان یک انسان که به سمبل آزادیخواهی درایران مبدل شده ارزش این حرف ها را نداشت؟! این(گنجی) _ccان ایرانی و جان هزاران قربانیان ایرانی دیگر با جان رفیق حریری که او نیزناجوانمردانه به قتل رسید چه تفاوتی دارد، چطورکویت تحت اشغال عراق را با لشکرکشی گرفتند ودو دستی تقدیم (حاکمان تحت نظرخود) خانواده آل صباح کردند؟! حتی یک رفراندوم خشک وخالی نیزبرگزارنکردند، که زنان آن !کشوربرای یک بارهم که شده، رای دادن را تجربه کنند؟! آری این است واقعیت های امروز دموکراسی و شعار حمایت ازحقوق بشردر جهان!
چطوراروپایی ها درآن زمان که به نماینده آنان برای ملاقات با گنجی ویزا داده نشد به اقدام جدی تری دست نزدند؟!، چطوربه پاسخ حاکمان اسلامی مبنی براینکه "این اقدام مداخله درامور ایران است"، کفایت کردند و آن را جدی گرفتند. اما به مسئولان حکومت اسلامی یادآورنشدند که چگونه فتوی برع_e1یه جان شهروندان کشوری دیگر مداخله نیست؟ یا که ترور مخالفانتان درکشورهای دیگر جهان مداخله به حساب نمی آید؟ اما عیادت ازیک بیماردربند آن هم با رعایت تمامی اصول روادید ومعیارهای دیپلماتیک مداخله محسوب می شود؟!
بسیاری از برخوردها درعالم نشان ازآن دارد که هرجا منافع اروپا و آمریکا مطرح است، اگرلازم باشد برای بررسی تروریک شخصیت سیاسی در کشوری چون لبنان، سازمان ملل را وارد موضوع می کنند تا کمیته تحقیق اختصاص دهد(البته کشف حقیقت یک ترورناجوانمردانه فی نفسه مطلوب است، اما زمانی حرف و!حدیث پیش میآورد که حقیقت ارزش انسان درآن اقدام مطرح نباشد بلکه ارزش میزان منافع قدرت های حساس درآن موضوع مد نظرباشد) اما حکومت اسلامی که سالیانی است مخالفانش را حتی درقلب اروپا وآمریکا، مورد هدف قرارمی دهد ونابود می کند،لازم است که پرونده هایش مسکوت بماند.
advertisement@gooya.com |
|
چطورمی شود برای یک سخرانی احمدی نژاد وتکرارمشمئزکننده ومبتذل یک عبارت(اسراییل باید ازصحنه گیتی حذف شود) که حکایت سیاست ظاهری 27ساله رژیم تهران می باشد، این همه سروصدا به پا می شود و یک شبه بسیاری ازسفرای رژیم اسلامی برای اعتراض فراخوانده می شوند.آیا بازیگران سیاس!ت درجهان نمی دانند اینگونه سخنان خوراک شبانه روزی حاکمان تیرانی ایران است؟!حتی بسیاری ازمنتقدان چنین شعارهایی (که ازعقلانیت تهی می باشد) سالهاست تحت فشاررژیم تهران قراردارند، همچنین این همه مقاومت و سرکوب منتقدین نه برای اسراییل ستیزی است بلکه برای تهی کردن ظرف®0?ت کشورازشیوه های عقلانی زندگی درجهان معاصراست. البته آنچه که ازعملکرد این رژیم نتیجه داده، اضمحلال عقلانیت و عدم رشد توانمندی های مملکت داری درایران، تفرقه وتشتت درمیان فلسطینیان وتثبیت وتضمین هرچه بیشترموقعیت اسراییل بوده است.
این نکته را نیزنباید ازنظردورداشت که ملت مظلوم اسراییل همچون ملت مظلوم فلسطین همواره درزیر سیاست بازیهای قدرت های بزرگ چندین دهه است که آتش جنگ و گلوله وخون را تجربه می کنند. تا تنوربازی بازیگران بزرگ همواره داغ وتروتازه بماند.
آی آدمها! دربسیاری از آیین های موجود درجهان(ازجمله اسلام) ارزش جان یک انسان با ارزش تمام عالم برابری دارد، هیچ انسانی ازانسانی دیگر برتری ندارد اما درهمین جهان انسانی درپیش چشمان ملیونها مدافع حقوق بشرسالهاست که به دست عده ای سیاست پیشه به مرگ تدریجی محکوم شده است.هیچ !نهادی وسازمان بین المللی را نیز توان یاری اونیست. لازم است که کمسیون حقوق بشرسازمان ملل متحد بدورازسیاست بازیهای مرسوم روزگار ما مقوله حقوق بشررا از این بازیها جدا کند و اقدام جدی تری برای آزادی گنجی وگنجی ها فراهم آورد. آی آدمها...!
الف. ع. خ