advertisement@gooya.com |
|
محمد علی ابطحی، مشاور رياست جمهوری ايران، در گفتگويی با وبسايت فارسی بی بی سی به پرسش هايی که شما فرستاده بوديد، پاسخ داده است. او به موضوعات مختلفی اشاره داشت، از جمله اينکه چگونه به فکر راه اندازی وبسايت شخصی افتاد. آقای ابطحی همچنين ماجرای استعفای خود و شايعاتی که درپی آن مطرح شد را بيان کرد و نظرش را درباره اجباری بودن حجاب، ميزان موفقيت خاتمی در اجرای اصلاحات و مشروعيت دادن خواست مردم به حکومت، با ما در ميان گذاشت. متن زير حاصل اين گفتگوست:
----------
مصطفی از تهران پرسيده چطور با اينترنت آشنا شديد و به فکر راه انداختن وبسايت افتاديد؟
در سال حدود 1372 يا 73 بود که با اينترنت آشنا شدم و از طريق يکی از خويشاوندانم در اراک، با اينترنت کار کردم. آن زمان خيلی اينترنت در ايران فراگير نشده بود. اوايل رياست جمهوری آقای خاتمی که کارهای دفتر او توسط من انجام می شد، من مدت يکی دو سال، بيشتر به گرفتن اطلاعات مثل اخبار از اينترنت پرداختم. اوايل که پديده وبلاگ نويسی شروع شده بود به دليل علاقه مندی شخصی خودم به وبلاگ ها سر می زدم. وقتی که به عنوان معاونت حقوقی پارلمانی قرار گرفتم، فرصت من بيشتر شد. جاهای خالی فرصت های مرا اينترنت و وبلاگ خوانی پر می کرد و همچنين علاقه مندی شخصی خودم باعث شد که وبلاگ داشته باشم. علاوه بر اين هميشه حرف هايی داشتم که نه می شد آنها را به صورت مقاله يا مصاحبه در روزنامه ها منتشر کرد و نه می شد که آنها را نگفت. ديدم بهترين راه اين است که خودم وبلاگ بزنم...
کوروش از تهران: آيا همه کارهای سايت را خودتان انجام می دهيد؟
نه، معمولا يک نفر در کارهای تايپ کردن و گذاشتن عکس به من کمک می کند. ولی نوشتن مطالب، عکس گرفتن و پاسخ دادن به پرسش ها همه به عهده خودم است.
بنفشه از شيراز: بازديد کنندگان سايت شما چند تاست؟
در روزنامه ها می گويند که اين مساله محرمانه است.... آخرين عددی که دارم 27000 در روز است، ولی به طور متوسط بين 12000 تا 15000 در روز است.
عليرضا کامشاد: آيا آنقدر سرتان خلوت است که به سراغ سايت و ,بلاگ درست کردن و عکس گرفتن از مسئولين هستيد؟
اين سوال را زياد از من می پرسند. به نظر من آدم نبايد وقتی که بيکار است به اينترنت و وبلاگ نويسی مشغول شود. اگر کسی اظهار نظری دارد بايد به مردم بگويد و اين خودش يک کار است. از آن مهمتر، معتقدم همه مسئولين اجرايی ايکاش وقتشان را به خواندن ايميل مردم مصرف می کردند چون مستقيم می توانستند حرف جامعه را بفهمند. من وبلاگ نويسی را برای گذراندن اوقات فراقت خودم نمی دانم.
حميد از تهران: نظرتان درباره فيلتر شدن وبسايت ها چيست؟
اولين کسی که در مقابل مساله فيلتر شدن ايستاد، علنی هم ايستاد و مکاتباتی هم کرد (من بودم) و موقعی بود که من در معاونت حقوقی رييس جمهور بودم. چندين مکاتبه کردم که فکر می کنم در سايتم هم هست. اعتقاد دارم در جامعه ما نسل اينترنت خوان، کم جرم ترين گروه است، به اين دليل محدود کردن جامعه جوان، آنها را از مشکلات احتمالی که تصور می کنيم اينترنت دارد، باز نمی دارد. بايد به سمتی برويم که اين محدوديت ها را کم کنيم. متاسفانه در مورد فيلترينگ در ايران اشکالات زيادی هست، حتی مقدار حساسيتی که در موارد غيراخلاقی بايد باشد، بيشتر از آن در مورد مسائل سياسی هست که من اين را هيچ وقت قبول نداشتم. الان هم نسبت به اين مساله اعتراض دارم. در مورد اورکات و چيزهای مثل آن را، بستن سايت را نوعی درگير شدن بی دليل حکومت با اکثريت جوان کشور می دانم، و از نظر سياسی هم به نفع حکومت و کشور نمی دانم و از نظر اعتقادی و مبنای فکری هم معقتدم که محدود کردن جواب مثبتی نداده.
عبدالرضا از کنگان: عليرغم اينکه در اوج فشار ايستادگی کرديد چرا در آخر استعفا کرديد؟ دقيقا علت استعفای شما چه بود؟ شايعاتی هم در اين زمينه مطرح شده...