ترجمه - نيلوفر قديري
مسكو در حال بازگشت به صحنه بازي افغانستان بعد از گذشت دو دهه از ماجراجويي 9 ساله خود در اين كشور است.
اين ماجراجويي در سال 1989 با عقبنشيني نيروهاي شوروي از افغانستان پايان يافت. در آن سال حضور و نقش آمريكا باعث عقبنشيني نيروهاي شوروي از افغانستان شد. اما اكنون تاريخ برعكس شده و اين بار آمريكا موجب بازگشت روسها به افغانستان شدهاست. مسكو اين روزها از وخامت جنگ در افغانستان و پيامدهاي آن براي امنيت منطقه استفاده كرده و در حال بازگشت به اين كشور است. مقامات روسي فعلا از كمك لجستيكي به ارتش افغانستان خبر مي دهند اما اين آغازي است براي حضور دوباره روسيه در اين كشور.
advertisement@gooya.com |
|
هفته گذشته و بعد از پايان ديدار گروههاي كاري ضدتروريستي آمريكا و روسيه، بيانيه مشتركي امضا شد كه از توافق اصولي بر سر ارائه تسليحات روسي به ارتش ملي افغانستان در مبارزه عليه طالبان خبر ميداد. اين شانزدهمين نشست گروه كاري ضدتروريستي آمريكا و روسيه در مسكو بود كه به رياست سرگئي كيسلياك معاون وزيرخارجه روسيه و ويليام برنز معاون امور سياسي وزير خارجه آمريكا برگزار ميشد.
كيسلياك بعد از اين ديدار در كنار برنز به خبرنگاران گفت: ما (روسيه) در گذشته هم تجهيزات نظامي در اختيار افغانستان ميگذاشتيم. اكنون احساس ميكنيم كه مردم افغانستان ميخواهند امنيت خودشان را خودشان تامين كنند. او در ادامه سخنانش گفت كه اين احتمال وجود دارد روسيه توزيع سلاح به افغانستان را افزايش دهد، البته نميتوان رقم دقيقي براي آن ذكر كرد.
واشنگتن همواره تلاشهاي روسيه براي تبديل شدن به يك قهرمان مثبت در جنگ افغانستان را ناكام گذاشته است. البته فعاليتهاي مشترك اطلاعاتي در اين زمينه يك استثنا بودهاست. در ماه مارس گذشته، در افغانستان عليه استقرار احتمالي نيروهاي روسي در اين كشور كه يك روزنامه لهستاني خبر آن را منتشر كردهبود، تظاهرات مردمي گستردهاي برگزار شد.
انتشار اين خبر و بعد تظاهرات مردمي كه در پي آن برگزار شد، همه نشانههاي يك توطئه غربي را داشت. در آن زمان ديميتري پسكوف معاون اول مطبوعاتي كرملين مجبور شد تا در مقابل خبرنگاران حاضر شود و شايعه اعزام نيرو از سوي روسيه به افغانستان را كاملا رد كند. تحليلگران روسي بر اين باورند كه گزارش روزنامه لهستاني عمدا و با هدف برانگيختن حساسيت درباره تهديد خارجي عليه تماميت ارضي و استقلال افغانستان منتشر شدهاست. اين حساسيت موجب ميشود كه حضور ناتو در افغانستان بهتر از قبل پذيرفتهشود.
اما توافقنامه هفته گذشته روسيه و آمريكا در مسكو، نوعي تغيير موضع واشنگتن در اين باره را نشان ميدهد. وخيم شدن جنگ افغانستان بدون شك از دلايل اين تغيير موضع است. آمريكا اخيرا به چين و هند هم پيشنهاد اعزام نيرو به افغانستان را دادهاست. روزنامه
ديلي تلگراف انگليس هفته گذشته گزارش داد كه در واشنگتن بحث بر سر ناتواني ناتو و متحدانش در افغانستان بالا گرفتهاست.
يكي از مشاوران ارشد پنتاگون در اين باره به روزنامه ديلي تلگراف گفت: نوعي سرخوردگي دراين باره به وجود آمده و صبر همه به سر آمده است. بسياري بر اين باورند كه شايد هيچ وقت شرايط تغيير نكند. آمريكا نيروي بيشتري را در افغانستان طلب ميكند و اين خواسته به اندازهاي كه مورد نظر است محقق نميشود. اين مشاور پنتاگون بر اين باور است كه شايد مشكل كار، سپردن امور افغانستان به ناتو از ابتداي كار بودهاست. بسياري از كشورهاي همپيمان ناتو فقط براي حفظ كردن ظاهر موضوع نيروهاي خود را در افغانستان باقي نگهداشتهاند و بهصورت واقعي نميجنگند.
اين فقط يك ژست ديپلماتيك است. يك ژنرال آلماني ناتو هفته گذشته گفت: 6 هزار نيروي ديگر بهصورت اضطراري در افغانستان مورد نياز است تا ماموريت نيروهاي 60 هزار نفري مستقر در اين كشور كامل شود. روسها به خوبي از اين نواقص آگاهند. ضمير كابولوف ديپلمات ارشد مسكو كه سراسر دهه 1980 را در سفارت شوروي در كابل حضور داشتهاست، اكنون سفير روسيه در افغانستان است. او اخيرا در مصاحبهاي با راديو ملي دولت آمريكا گفت: ما حساسيت ملت افغان نسبت به دخالت خارجيها را دست كم گرفتهايم زيرا خود را در حال حاضر مهاجم يا مداخلهگر نميدانيم. ما از سنتها و فرهنگ و مذهب افغانها غفلت كرديم.
با توجه به چنين شرايطي، مسكو چگونه ميتواند يك بار ديگر وارد افغانستان شود؟ اكنون صحبت از اعزام نيروهاي روس به افغانستان نيست. اما آنچه به موضوع حضور روسيه دامن ميزند اين باور است كه حتي دو يا سه برابر كردن نيروها در جنگ افغانستان هم ممكن است نتواند شرايط را سامان بدهد. مسئله اصلي اكنون كيفيت ارتش و پليس ملي افغانستان است.
دستگاه امنيتي روسيه همواره بر اين باور است كه اگر ميخاييل گورباچف در زمان رياستجمهورياش در شوروي، حمايت خود را از رژيم نجيبالله قطع نميكرد، تراژدي افغانستان هيچگاه اينچنين روي نميداد. آنها ميگويند كه نجيبالله كه در سال 1986 رئيسجمهور شد، ميتوانست حتي بعد از عقبنشيني نيروهاي شوروي هم به كار خود ادامه دهد،اما تنها درصورتيكه از حمايت كافي برخوردار باشد.
اينكه روسيه چگونه قرار است توانايي و كارايي ارتش افغانستان را افزايش دهد هنوز روشن نيست. آيا روسيه مسئوليت آموزش ارتش را علاوه بر تجهيز نظامي آن بهعهده خواهد گرفت؟ ممكن است روسيه بهدنبال بازگرداندن نيروهاي مسلح نجيبالله باشد كه در دانشگاههاي نظامي شوروي و مراكز اطلاعاتي آن آموزش ديده بودند، البته كنار آمدن واشنگتن با اين مسئله دشوار است.
در اين ميان يك نكته روشن است و آن اينكه مسكو پيش از پيشنهاد به ناتو براي استفاده از خاك روسيه در اعزام تجهيزات به افغانستان، فكرهايي در سر ميپرورانده است. اين توافق كه در نشست ناتو در بخارست در ماه آوريل به دست آمد ، منافع مسكو را تامين ميكند؛از يك طرف نشان داد كه با وجود منش خصمانه واشنگتن، روسيه آماده همكاري است. از سوي ديگر به ناتو نشان داد كه روسيه هنوز ميتواند خيلي مهم باشد.
همانطور كه انتظار ميرفت، اعضاي اروپايي ناتو از اين پيشنهاد به شدت استقبال كردند. در نشست روسيه و ناتو در حاشيه اجلاس بخارست، شايد براي اولين بار، فضاي همكاري و منافع دوجانبه ميان اين دو برقرار شد.
روسيه با توسعه و گسترش ناتو مشكل جدي دارد. ولاديمير پوتين اكنون در مقام نخستوزير چندي پيش به نشريه لوموند گفت: ديگر اتحاد شوروي وجود ندارد، ديگر تهديدي براي غرب وجود ندارد، اما سازمان ناتو همچنان باقي است. پرسش من اكنون اين است كه شما عليه چه كسي متحد شدهايد؟ او در ادامه گفت كه گسترش ناتو تنها مرزهاي خطرناك جديدي در اروپا ايجاد ميكند كه ميتواند به ايجاد ديوار برلين جديد بينجامد. پوتين كه در جريان سفر به فرانسه با لوموند گفتوگو ميكرد در ادامه اين مصاحبه گفت: ما اكنون شاهد پيشروي زيرساختهاي ناتو به سمت مرزهايمان هستيم اما نميدانيم اين آرايش نظامي در مقابل چه تهديدي است؟
اكنون كه روسيه پيشنهاد همكاري در افغانستان را دادهاست، در حقيقت ناتو را در موضع تدافعي قرار ميدهد. سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه ماه گذشته در يك سخنراني در مسكو گفت: روسيه ادعاي دريافت حق وتو ندارد، اما بهنظر من ما حق داريم در جايي كه منافعمان اقتضا ميكند اول اوضاع را بررسي كنيم و بعد به درخواستها جواب بدهيم. اروپا بر خلاف آمريكا تمايل زيادي به همكاري با روسيه نشان ميدهد. اما توسعه ناتو و اضافه شدن اعضاي جديدي مانند اوكراين، گرجستان و آذربايجان، از موضوعاتي است كه همواره در فهرست گفتوگوهاي اروپا و روسيه باقي ميماند.
روسيه علاوه بر آماده شدن براي بازگشت به افغانستان، اخيرا حضور نظامياش را در آسياي ميانه هم تقويت كردهاست. اوضاع رو به وخامت افغانستان، مسكو را بر آن داشته كه امنيت منطقه آسياي ميانه را جدي بگيرد، اما نكته اينجاست كه اين اقدام روسيه با درخواست مستقيم كشورهاي آسياي ميانه صورت ميگيرد. اسلام كريماف رئيسجمهوري ازبكستان اخيرا پيشنهاد دادهاست كه سازمان پيمان امنيت جمعي و جامعه اقتصادي اوراسيا در هم ادغام شده و يك نهاد واحد به وجود آورند كه قدرت و توانايي ايجاد توازن در برابر ناتو و اتحاديه اروپا را داشتهباشد.
از منظر آسياي ميانه، ظرفيت روسيه براي ايفاي نقشي بزرگتر در امنيت منطقه امروز بسيار قابل اهميت است. كشورهاي اين منطقه اكنون تقويت رابطه با روسيه را نوعي اقدام منطقي در جهت منافع خود ميدانند.
تا همين سال گذشته كشورهاي آسياي ميانه و روسيه به نقش پيمان شانگهاي در ايجاد ثبات در افغانستان، چشم اميد فراوان داشتند،اما بعد از مدتي دريافتند كه چين درون اين سازمان سياست پيچيده خود را در پيش گرفته و بهدنبال نفوذ در كشورهاي آسياي ميانه و منابع انرژي آنهاست. از سوي ديگر پكن به خاطر اينكه نميخواهد روابطش با واشنگتن تخريب شود، مانع از اتحاد و انسجام و فعاليت و همكاري نظامي درون سازمان شانگهاي ميشود. به عبارت ديگر چين بهدنبال آن است كه گزينههاي متنوعي پيش رو داشتهباشد و سازماني مثل پيمان همكاري شانگهاي، گزينههاي آن را در كشوري مانند افغانستان محدود نكند.
روسيه قصد دارد با به دست گرفتن رياست سازمان همكاري شانگهاي در سال 2008 و 2009، اين سازمان را متحول كرده و نقش و حضور چين را در آن محدود كند.
از سوي ديگر افغانستان هم تمايلي به همكاري با سازمان شانگهاي يا پيمان امنيت جمعي ندارد. وزير خارجه افغانستان در جريان ديدار اخير خود از مسكو گفت كه كابل بهدنبال به دست آوردن جايگاه ناظر در پيمان امنيت جمعي نيست. اين سخنان بهطور تلويحي نشان ميداد كه روسيه در سياست خارجي افغانستان جايگاه سطح پاييني دارد. بنابراين مسكو تلاش خود را براي به دست آوردن نفوذ در افغانستان مضاعف كرد.
آسيا تايمز- 27 ژوئن2008