سفرنامه هنگامه شهيدي در جنگ عراق
« دولت در انتظار »
WWW.HengamehShahidi.com
info@HengamehShahidi.com
- بغداد را پس از اين همه سال چگونه ديديد؟
- بغداد به نظر من خيلي غريب مي آمد و من اين شهر را نشناختم. خوف و عدم امنيت و ترس از فدائيان صدام و كشتار در شهر بيداد مي كند.مردم مي ترسند و درب منازلشان را بسته اند.آن شادي و نشاطي كه در سقوط رژيم بايد وجود مي داشت به خاطر نبود امنيت از بين رفته است. مردم ايران بعد از رفتن شاه تا هفته ها شادي مي كردند اما تاسف من از اين است كه مردم عراق به خاطر نبود امنيت نمي توانند شادي خود را بروز دهند. صحبت من با گروههاي سياسي نيز همين است. من مي گويم گروههاي سياسي و احزاب عراق بايد در تامين امنيت مردم عراق كوشا باشند تا خوشحالي مردم به آنان بازگردد.ديروز كه منزل خواهرم بودم او مي گفت كه شب قبل دو نفر پشت خانه آنها ترور شده اند .آمريكايي ها تنها كاري كه كرده بودند اين بود كه جنازه ها را برده بودند. ديشب هم دكتر جعفر نقي كه دكتراي فيزيك داشت كشته شد و همسرش هم زخمي شد...
- فكر مي كنيد اين ترورها كار چه كساني باشد؟
- بخشي از اين اعمال كار سارقين است كه براي دزدي اموال مي روند و بخشي ديگر از ترور شخصيتها كار عمال رژيم گذشته است...
- امنيت عراق چگونه تامين مي شود؟
- تا زماني كه احزاب در خيابانها پليس مستقر نكنند و نيروهاي آمريكايي به پادگانها نروند امنيت تامين نمي شود. هر گروهي بايد مسئوليت منطقه خود را بر عهده گيرد و پاسخگو هم باشد...
- چقدر اميدواريد كه عراق به ثبات برسد؟
- استقرار امنيت در عراق نوسان دارد. اين نوسان بايد به جايي برسد تا تمام شود. اگر وضعيت فعلي بهبود نيابد در روزهاي آينده نه تنها براي مردم عراق كه براي گروههاي سياسي نيز مشكل بوجود خواهد آمد...
- چرا در شهرهاي مذهبي امنيت بيشتري حاكم است؟
- چون پليس و شهرداري كار خودشان را مي كنند و حوزه هم به آنان حقوق مي دهد. به يك معني چالش حكومت را حوزه جبران كرده است. در ايران هم مساجد پايگاه بودند و جوانان از آنجا اوضاع را كنترل مي كردند. هيچ كس نمي توانست از اين مسجد تا آن مسجد تكان بخورد. امنيت همه جا بود. مساجد مركز پليس بود و حتي يك مال از مردم سرقت نشد...
- فكر مي كنيد كه در آينده عراق چه خواهد شد؟
- بعد از دوسال انتخابات برگزار مي شود تا رژيم دموكراتيك برقرار شود. اگر به مردم خدمت نكنيم نبايد از آنها توقع هم داشته باشيم. مردم حرف نمي خواهند كار مي خواهند. ما 35 سال در اروپا حرف زديم و اكنون زمان آن است كه كار انجام دهيم. مردم مي خواهند كه گروههاي سياسي هم به داخل آنها بروند نه اينكه خودشان را از مردم جدا كنند. اگر اينگونه شود موفقيت حاصل مي شود ولي غير از اين هر سياستي محكوم به شكست است...
- پس به عقيده شما مردم را بايد به همكاري جلب كرد؟
- بله اكنون صدها ماشين و اسلحه هست و بايد آنها را به كار گرفت...
- تكليف آمريكايي ها چه مي شود؟
advertisement@gooya.com |
|
- فرض اينكه آمريكايي ها هم بخواهند كاري انجام دهند بايد خود مردم ضمام امور را به دست گيرند. اگر غير از اين باشد براي ملت عراق ضرر حاصل مي شود. ما بايد احساس كنيم انقلاب كرده ايم و به عنوان انقلابي عمل كنيم و با تفكرات انقلابي به پيش رويم اگر اينگونه عمل كنيم آمريكايي ها نمي توانند به ما نه بگويند...
- همانطور كه در جنوب عراق نتوانستند نه بگويند..
- بله ما بايد اثبات كنيم كه وظايفمان را انجام داده ايم و اگر چه سالهاست غربت مي كشيم اما اكنون زمان ثابت كردن است. انقلاب ايران به دست انقلابيون افتاد و مردم شاد بودند و خودشان امنيت را برقرار كردند و امورات كشورشان را به دست گرفتند اما چرا در عراق چنين نمي شود؟ من تعجب مي كنم ما 35 سال ذلت و بدبختي كشيديم اما اكنون كه به مقصد رسيده ايم نمي توانيم از آن استفاده كنيم. اينكه ما كوتاهي مي كنيم ضد منطق و عقل است و هر كس در امور خدمت به مردم عراق كوتاهي كند پيش خداوند مسئول خواهد بود...