سه شنبه 9 خرداد 1385

رویا طلوعی از ۶۶ روز زندان حکومت روحانیون در ایران می‌گوید، ديلي تلگراف، ترجمه امير آذر

مصاحبه‌ی ‌فیلیپ شِروِل در واشنگتن
منبع: دیلی‌تلگراف 28 می 2006
ترجمه‌: امیر آذر

رویا طلوعی فعال هواخواه دمکراسی که سال گذشته در ایران زندانی شده بود در گفت و گویی با نشریه‌ی دیلی تلگراف از خشونت جنسی عوامل رژیم اسلامی ایران بر زنان دگراندیش در زندان پرده برداشت. آن‌چه در پی می‌آید ترجمه‌ی این گفت و گوست:
رویا طلوعی 40 ساله پس از آن‌که از امضای اعتراف‌نامه‌های اجباری خودداری کرد از سوی عوامل اطلاعاتی ایران مورد ضرب و شتم و تجاوز وحشیانه‌ی جنسی قرار گرفت. تنها پس از آن‌که وی را تهدید کردند که دو فرزندش را پیش چشمش به آتش خواهند کشید ناگزیر از گذاشتن اسمش زیر ورقه‌های بازجویی شد.
شاید کلمات رکیک مردی که به وب حمله کرد به همان اندازه‌ی سوء استفاده‌جنسی تکان‌دهنده بود. خانم طلوعی که پس از فرار از ایران در آمریکا به سر می‌برد طی مصاحبه‌ای با ساندی تلگراف می‌گوید:« وقتی از او پرسیدم چطور می‌تواند چنین کاری با من بکند، جواب داد که تنها به دو چیز اعتقاد دارد: اسلام و حکومت روحانیون. اما من دینی را نمی‌شناسم که بتواند آن‌چه را آن‌ها بر سر من یا سایر زنان آوردند توجیه کند.»
گفته‌های خانم طلوعی از تجربیاتش در زندان گزارش‌های گروه‌های مخالف رژیم در سال‌های اخیر تایید می‌کند که مقامات اطلاعاتی از تجاوز جنسی به عنوان روشی برای اقرار گرفتن استفاده می‌کنند و حتا به دختران جوان پیش از اعدام تجاوز می‌کنند تا نتوانند باکره وارد بهشت شوند.
تعداد اندکی از زنان مسلمان تمایل به بحث در چنین مواردی حتا با یک‌دیگر دارند؛ اما خانم طلوعی می‌گوید که آزار جنسی زندانیان زن در رژیم جمهوری اسلامی امری عادی تلقی می‌شود.
خانم طلوعی هنگام صحبت از تجربیاتش با صدایی شبیه به نجوا سخن می‌گفت و بغض گلویش را می‌فشرد تا کودک شش ساله‌اش نیما را که مشغول خوردن پیتزا در یک هتل رستوران است ناراحت نشود.
اما نیما با صدایی غمگین که سعی در تسکین مادرش دارد می‌گوید:« دل‌ام نمی‌خواد مامان از زندان صحبت کنه. آخه گریه‌اش می‌گیره.» خانم طلوعی بنیان‌گذار یک گروه حامی زنان در کردستان ایران است. وی ماهنامه‌ای را هم منتشر می‌کرد که تابستان سال گذشته توسط قوه‌ی قضاییه تعطیل شد. رویا طلوعی در ماه اوت سال گذشته پس از شرکت در تظاهرات ضد رژیم که در مناطق کرد نشین ایران برپا شد در شهر سنندج دستگیر شد.
وی می‌گوید:« چهار مرد و سه زن مسلح شبانه به خانه‌ام ریختند و مرا با خود بردند. بچه‌هایم ترسیده بودند و گریه می‌کردند. تمام آن شب از من بازجویی کردند و بعد مرا به سلولی انفرادی فرستادند.»
وی را در زندان انفرادی مخوف وزارت اطلاعات به بند کشیدند و تنها پتویی و لیوانی به او دادند که اغلب از آن برای ادرار هم استفاده می‌کرد.
شش شب اول او را به زیرزمینی بردند که در آن‌جا بازجویان از او می‌خواستند سازماندهی تظاهرات را بپذیرد و همدستانش را از میان فهرستی که در اختیار او گذاشته بودند انتخاب کند.
« وقتی کاری را که از من خواستند انجام ندادم سیلی به صورتم زدند. اما پس از آن شش شب، تغییر روش دادند. مرا در یک اتاق کوچک تاریک با دو مرد تنها می‌گذاشتند. یکی از آن‌ها دادستان بود و خود را امیری معرفی می‌کرد. آن دیگری با رکیک‌ترین الفاظ فحاشی می‌کرد. دوباره مرا کتک زدند. بقیه‌ی شب را با من کاری کردند که هیچ زنی نباید تجربه‌اش کند. امیری می‌گفت دارت می‌زنم؛ اما قبل از آن‌که دارت بلایی سرت می‌آورم که دیگر هیچ زنی جرات نکند اینجا دهنش را باز کند». بعد هم او را مورد تجاوز جنسی قرار داد. وقتی خانم طلوعی از امیری پرسید چگونه چنین کاری را با او کرده است وی جواب داد که برایش تنها اسلام و حکومت روحانیون مهم است. این حملات باعث ایجاد کبودی و خون‌ریزی داخلی خانم طلوعی شد اما هم‌چنان از امضای برگه‌هایی که او را مجبور به امضای آن‌ها می‌کردند سر باز زد. در مقابل خشم متجاوزان او تقاضای دیدار با یک وکیل را کرد و از معاهدات بین‌المللی حقوق بشر برای‌شان گفت.
شب بعد دیگر او را مورد آزار جنسی قرار ندادند چون خون‌ریزی داشت و بنابراین « نجس» بود. در عوض به او گفتند که کودکانش را پیش چشمانش به آتش خواهند کشید.
سرانجام در حالی که از پا درآمده بود قبول کرد. او می‌گوید: « خودم را پیش پای امیری انداختم و از او خواستم که به بچه‌هایم کاری نداشته باشد. گفتم هرکاری بخواهند می‌کنم. هر چه را بخواهند امضا می‌کنم». او اتهام توطئه علیه رژیم از طریق مصاحبه با رسانه‌های خارجی و رهبری تظاهرات را پذیرفت اما گفت که اعلام می‌کند همدستی نداشته است.
پس از تحمل چندین شب زندان انفرادی خانم طلوعی را به زندان عمومی زنان منتقل کردند که در آن‌جا شاهد صدها زخم چرکین بر اثر ضربات شلاق بر روی دیگر بازداشت شده‌گان شد. او برای به‌دست آوردن موقعیت و توان خود زنان را با حقوق اولیه ی انسانی‌شان آشنا می‌کند و کمک‌شان می‌کند تا برای نخستین‌بار به وسایل بهداشتی دست پیدا کنند. وی می‌گوید:« حس رفاقت بین من و سایر زندانیان به وجود آمده بود».

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


خانم طلوعی پس از 66 روز به قید وثیقه آزاد می‌شود چون به گفته‌ی وی:« رژیم به چیزی که می‌خواست رسیده بود». اما وی هنوز نگران زنده‌گی فرزندانش بود و تصمیم به فرار گرفت. اول با فرزندش نیما به ترکیه گریخت و سپس دختر چهارده ساله‌اش شیما را به صورت قاچاق از کشور خارج کرد. گروهی موسوم به اتحاد زنان ایران از بیم دسترسی ماموران رژیم- که سابقه‌ی کشتار ناراضیان تبعیدی را هم دارند- به خانم طلوعی کمک کرد تا ماه گذشته به آمریکا بیاید.
خانم طلوعی که موفق به دریافت پناهنده‌گی سیاسی شده است قصد دارد تا مبارزه‌اش را علیه دولت تهران آغاز کند. او هنوز خویشاوندانی در ایران دارد و مایل نیست به دلایل امنیتی به جزییات اشاره کند اما می‌گوید که آن‌ها به رغم همه‌ی عواقب احتمالی دعایش کرده‌اند که بتواند به صراحت آن‌چه را می‌خواهد بر زبان آورد.
توجه جهانی اکنون بر جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران متمرکز است که رییس جمهوری افراطی آن محمود احمدی‌نژاد زمانی سر کار آمد که خانم طلوعی در زندان بود. اما وی می‌گوید اوضاع داخل ایران تغییر چندانی نکرده است.
وی می‌گوید:« گاهی رژیم بهتر می‌شود و گاهی بدتر به نظر می‌رسد. برای مردم ایران اما، درد و رنج ادامه دارد.»

Copyright: gooya.com 2016