pglo@pglo.org
چرا جنبشهای مدنی ایران به رهبری نخبگان و آزادی خواهان اغلب با ناکامی روبه رو شده و ملت ایران علی رغم تجربه حرکت های آزادی خواهانه زیادی که داشته نتوانسته است به آزادی نسبی دست یابد و خود را از فشار استبداد و سلطه رهایی بخشد؟
این سوالیست که سالهاست ذهن بسیاری از ايرانیان و حتی تحلیلگران خارجی را به خود مشغول کرده است و پاسخ های گوناگونی برای آن مطرح گردیده است.
در اغلب پاسخ هایی که برای این پرسش مهم مطرح می شود رهبری این جنبش ها به نا خالصی و نا آگاهی و نا توانی متهم می شوند و علت ناکامی ها و شکست ها بیشتر بر گردن رهبران انداخته می شود.
به عنوان یک شهروند ایرانی و علاقه مند به مسائل اجتماعی معتقدم که نمی توان تمام تقصیر را به گردن رهبران این جنبش ها انداخت و باید عواملی چون انگیزه های موجود در میان توده های مردم در حمایت از این جنبش ها را مورد نقد و بررسی قرار داد.
متاسفانه در اغلب موارد همراهی توده های مردم با رهبران آزادی خواه ایران به منظور دست یابی به شرایط مساعد برای زندگی فردی بی دغدغه و کسب آزادی فردی بدون توجه به آزادی برای همه اقشار و اقلیت های جامعه بوده است و به علت پایین بودن سطح روحیه آزاد اندیشی در میان اغلب هموطنانمان تاکنون نشانه های پررنگی از آزادی خواهی به معنای ایجاد شرایط آزاد و برابر برای همه اقشار جامعه و طبیعتا همه اقلیت های جامعه دیده نشده است
نگاهی گذرا به انقلاب مشروطیت و انقلاب 1357 و انتخابات های جمهوری اسلامی موید همین مطالب است. نخبگان آزاد اندیش و آزادی خواه بسیاری در این دو انقلاب بودند که به مدد آنها رهایی از بار سلطه و ستم میسر بود اما از طرف توده ملت ایران مورد حمایت واقع نشدند و ایرانیان رهبران دیگری برای خود گزینش کردند که هیچ کدام حتی وعده برقراری آزادی و برابری برای همه اقشار جامعه را نمی دادند .
امروز با گذشت سالها از آن وقایع مهم و تاریخی باز هم می بینیم ملت ایران همچون گذشته در نا آگاهی به سر می برند و در انتخابات 1384 با علم به این که در انتخابات شاخصه های یک انتخابات سالم در آن وجود ندارد و کاندیدا ها از فیلتر خاصی عبور کردند و هیچ کدام درصدد گسترش دموکراسی و ارتقا کیفیت حقوق بشر نیستند فقط و فقط به خاطر شعار هایی چون < ماهی پنجاه هزار تومان به هر ایرانی> از طرف اقای کروبی و < پول نفت را بر سر سفره هایتان می آوریم > از طرف آقای احمدی نژاد و شعار هایی که فقط امید بهبود شرایط اقتصادی را می داد به پای صندوق های رای رفتند.
هر چند میزان شرکت کنندگان در این انتخابات همچون دو دوره پیش از آن چندان چشم گیر نبود اما گویای این مطلب بود که بعد از گذشت چندین دهه از تلاشهای روشنفکران و آزادی خواهان هنوز قشر عظیمی از ملت ایران از اهمیت و لزوم برقراری حکومت آزاد و پديد آمدن شرايط برابر برای همه اقشار و طبقات جامعه نا آگاه است و هنوز اکثريت مردم ايران متقاعد نگرديده اند که لازمه ايجاد رفاه اقتصادی و ارتقای کيفیت زندگی هر کشور منوط به ثبات و امنيت حاکم بر آن کشور است و ثبات و امنيت جز با تامين محيط آزاد و ايمن برای همه احاد جامعه فراهم نمی گردد.
advertisement@gooya.com |
|
تا اينجای مطالب صحبت ها قدری نا خوشايند بود اما حقيقت اين است که واقع بینی شرط اصلی برای هر گونه نظریه پردازی و برنامه ریزی برای آینده است و توجه داشتن به این امر که اکثریت ملت ایران از روحیه آزاد اندیشی برخوردار نمی باشند اولا خواسته های ما را تعدیل می کند و بر سعه صدر ما در راهی که در پیش داریم می افزاید . در ثانی این حقیقت را به ما نشان می دهد که تلاش در راه گسترش روحیه آزاد اندیشی که یقینا به آزادی خواهی ملت ايران نیز منجر خواهد شد يکی از مهمترين راه های تحقق اهداف ما و هر جنبش و اقلیت آزادی خواه دیگریست.
در خاتمه متذکر می شوم که کلید آزادی خواهی آزاد اندیشی است و جنبش همجنسگرایان به عنوان یک جنبش آزادی خواه که متشکل از اعضای آزاد اندیش و نو گرایی است می تواند نقش کليدی و مهمی در تغيير ساختار فکری ملت ايران داشته باشد.
جنبش همجنسگرايان ايرانی هم اکنون با کمک رسانه هایی که در اختیار دارد از قبیل رادیو و مجلات و وبلاگها و در آینده با یاری دوستان از طریق رسانه های تصویری سعی در انتقال ارزشها و باورها ی خود به جامعه ایران را دارد و اگر در این راه نخبگان سرزمینمان نیز ما را یاری دهند قطعا این راه را سریعتر و سهل تر خواهیم پیمود . از همین جا از تک تک نخبگان علمی فرهنگی اجتماعی هنری و ادبی کشورمان دعوت می کنم با ارسال يک ايميل به آدرس سازمان ما را از حمایت خود آگاه کنند و خود را به صورت علنی یا غیر علنی در تصمیمات و اقدامات سازمان همجنسگرایان ایرانی سهیم کنند. به اميد فردا هايی بهتر برای سرزمین عزيزمان ایران.
پیروز مهرآیین
دبیر امور اجتماعی سازمان همجنسگرایان ایرانی