Saadin666@Yahoo.com
مایی که نمی فهمیم شایسته تاوانی سهمگین تر از تهدید جنگیم تا شاید به خود آییم و بیندیشیم و دریابیم که خود کردیم و لعنت خریدیم.
خفت فقر و داغ جور و ننگ سرکوب را پذیرفته ایم . فقر مشهود ذهن هر بیگانه ای را می آزارد و ما خود با فلاکت و تهی دستی خو کرده ایم و خونمان را در جام زرین به زالوها پیش کش می کنیم.
اگر شنیده ایم که جوانانی را بیگناه در بند کشیده اند و به جوخه اعدام سپرده اند تنها آه سردی کشیده ایم و گوشه ای خموشی گرفته ایم.آنگاه که جوانان و زنان به جرم فریاد حقوق مردم در زیر ضربات چماق و باتوم به خود می پیچیدند کجا بودند آن مردم.
ما تنها بیهوده به تاریخ برگشتیم و درخشندگی تمدنی در این خاک را به رخ همدیگر کشیدیم و بزم های دروغینمان را به این ابزار گذراندیم اما نپرسیدیم خود چه نشان از بزرگی داریم . چه ساده از کنار زدودن همان مایه های فخر و غرورمان گذشتیم و دم بر نیاوردیم.
مضحک است اگر ما خود را عقبه آن تمدن سازان کهن بدانیم چرا که گسستمان از آنان را با عمل فریاد زده ایم. مگر جز این است که مباهات به نیاکان و گذشتگان بدین اعتبار است که کهنه تمدنها در گذر تاریخ آموخته اند نقصان ها و منکرات رفتار را در جهت بهبود ورفاه زندگیشان از خود بزدایند. از اتفاق ما تنها اینچنین نبوده ایم و هر خفتی را جسته و به خود منتسب کرده ایم.
اینک ماییم که یا درک حال برایمان ثقیل است و یا خموش به لاک خود فرو رفته ایم و نفس در خفا می کشیم.
چه نیکو گفته فلانی که :" معیشت هر کس به قامت معرفت اوست."
اینک با شتاب به سویی می رویم که می تواند نقطه عطفی در تاریخ مان شود. نقطه عطفی اگر چه حکما" همراه با محنت و رنج، اما فرصتی برای تاوان همه سکوتهای مرگزای ملتی است که زالویی از خون خود بر آورده اند به هیبت اهریمن.
آیا چیزی بیش از این را منتظر بودیم.
بدیهی است که سرانجام بحران هسته ای به هر تفسیر و تحلیلی پیشامد مهمی را در سرنوشت و سرگذشت ما رقم خواهد زد .
پیش از هر چیز باید بپذیریم آنچه پیش آید همه انجام فعلیت ماست هر چند نیز باید بدانیم آنچنان خفیف و حقیریم که بدون گوشه چشم "دیگری" به این ملت همچنان در پیله خود خواهیم ماند چرا که پیش از این بارها اثبات نموده ایم و با سکوتمان ناتوانیمان را فریاد کرده ایم .
باید خمودگی را به کناری گذاریم که در این برهه چاره ای جز این نیست. خواست کاذب تن آسایی و عافیت طلبی به مراتب و صد برابر باطل سازترو مخرب تر از ستیز و نزاع است.
جنگ محتمل در قیاس با شرایط حال به هر تقدیر جنگ پیروزی ماست. جنگی است که ملتی را از خواب و تخدیر بر خواهد آشفت.(البته که مراد از جنگ در گرفتن نبردی تن به تن نیست چرا که از محالات است.)
با علم بر اینکه پیش بینی رفتار ملت در مواجهه با مهاجم سکوت است بدانیم که هر چند ملت از منفعت برندگان جنگ محتمل است اما نیاز به هوشیاری در خیزش آینده بر علیه حاکمان به گونه ای که مانع بالا رفتن زمان و صدمات جنگ باشد احساس می شود. باید قطعا" به این ایمان داشت که از سر بخت منافع مهاجم با منافع ملت همپوشانی دارد که از این فرصت استثنایی احسن استفاده را باید برد.
جنگی اگر پا بگیرد ساختارهای منحط موجود را سست تر می کند و خشت کج اول را فرصتی برای اصلاح می دهد. ساختار های حاکم بر جامعه مان چنان فاسد و دگم اند که خود موجد بلایای بسیار بوده اند و البته امید به اصلاحشان ذره ای نیز نیست جز از منظر ماهیگیران آب های گل آلود.
advertisement@gooya.com |
|
هر چند شاید تخریب و فشار اقتصادی از تبعات نزاع پیشارو باشد ولی اگر بهبودی را می جوییم باید ابتدا شجاعت پذیرش اهمال هایمان را در این سالهای اخیر با دادن تاوان سستی هایمان داشته باشیم که شجاعترین خلق آنانند که به اشتباهاتشان معترف باشند. پس از آن چه خوشبخت خواهیم بود و چه زود مطهر شده ایم که فرصت بازسازی و بنا کردن ساختمانی دگر بر خرابه ای ننگین را به طرفه العینی پس از کیفرمان خواهیم داشت.
رویکردی شجاعانه و منطق پذیر. شجاعانه بدین سبب که اگر پذیرش اشتباه کنیم و بر واقعیت خواریمان چشم بگشاییم ، اول قدم در شکستن تابو های کاذب را برداشته ایم ومنطقی بدین دلیل که آینده ای روشن را می توان متصور بود.
سعدین
23 اسفند 84