به نام یزدان پاک
و به نام عشق، ایران و آزادی؛
ایــران سرزمین من است. نـام آن همیشه در تـاریخ بوده است، تنها ۲۷ سـال فراموشمـان کرده بودنـد و در این سالها هرچه فریـاد زدیم، کسی صدایمان را نشنید، و امروز دوبـاره بـرسر زبان ها هستیم با تهدیدی بزرگ که می خواهیم به فرصتی بزرگ تبدیلش کنیم. تهدیدی که از حماقت حاکمانمان نشأت گرفته و با درایت مردمانمان به فرصت بیداری تبدیل خواهیم کرد.
همین حالا که بـرایتان می نویسم، همبازی های دوران کودکی ام، عربده کشان از دیـوار سفارت دانمـارک بــالا می رونــد و آنجــــا را بـه آتـش کشیده انــد. کودکــان معصومـــــی کــه بــا هــــم «عمـوزنجیربــاف» بــازی می کردیــم، حــالا به دستور حاکمان نــادان سرزمینمان زنجیره های انسانی را دور تاسیسات هستـه ای تشکیل می دهند، تـا تکنـولوژی هستـه ای را کـه قاچاقچیان پاکستانـی سـوار الاغ هایشان وارد مـرزهای کشورمان کرده انـد، بـومی و ملی جلـوه دهند و به بهانـه حمایت از مقدسات در بـرابـر توهیـن کاریکاتوریست هـا، شاید بتـوانند بـا فحاشی و آتش بازی پروندۀ هسته ای ایران را از شورای امنیت بازگردانند.
چه شهرآشوبی در ایران ما به پا است که آرامش جهان را هم به مخاطره انداخته است!
ما نسل بی گناه ایرانی که نقشی در این انقلاب نداشته ایـم و امروز بیش از ۷۰ در صـد جامعه ایـران را تشکیل می دهیم، در عین احترامی که بـرای تمام مردم روی کره زمین قائل هستیم، از آنها گله داریم.
ربع قـرن ما را که مردمی بـا هـوش، زیبـا، نجیب و قدرتمند بودیـم، به فراموشی سپردنـد و به حال خودمان رها کردند.
جانوران ترسناکی که سوار هواپیماها می شوند و به برج های دنیای مدرن می کوبند، خواهران و بـرادران معصوم و کوچک مـا هستند کـه در مـدارس به جـای عشق و دانش، می آموزنـد که ریاکـار، چاپلـوس، کینه تـوز، خونریـز، بی رحـم، بـدبیـن و مایوس باشنـد. از پیشرفت، تمـدن و زیبایـی و از هـرچیز یـا کسی کـه هماننـد مدیـرمدرسـه و رهبر حکومت نمی اندیشـد، بایـد نفرت داشته باشند و همه آدم های بیرون مرزها را کافر، نادان و مستحق بدترین نوع مرگ بدانند.
تاریخ را بـرایشان تحـریف می کنند و نمی گوینـد اگـر چشم تیـز بین دنیـا، هیولای پنهان در ۲۸ امرداد را ندیده بود، حالا چگونه در هزارتوی بی خدایی، با ایدئولوژی های احمقانه تر از وضع امروزمان، دست و پنجه نرم می کردیم.
در مـدارس از « استقلال » می گوینـد، اما آن را بـا غارنشینی اشتباه گرفته انـد. همه ملت های دنیا به یکدیگر نیاز دارند و این نیاز زمینه ساز ارتباط سالم بشری و احترام و امنیت است.
در تمام این سالها صفحه سپیـد ذهـن شاگرد مدرسـه ای هـا را بـا خرافات مـذهبی پرکردنـد و از خوبی های نداشتـه حاکمان گفتند و از رهبری، که رهبر تمام دنیـا است و جایی برای ملیت باقی نمانده است.
قصه ها در کتاب هـای درسی نوشتند که جوانان ایران نه برای دفاع از میهن که برای دفـاع از رهبرکشته می شوند. سخن گفتن از میهن، جرمی بزرگ در مدارس ماست.
ای کاش آنها که امروز از « فدرالیسم » می گوینـد، برای چند ساعت سـرزده به مـدارس ایران بیایند و حرف های عجیب را بشنوند، تا باورکنند که فدرالیسم در ایران امروز، یعنی تجزیه!
شاید چنـدین سال پس از آزادی، کـه دوبـاره کودکانمـان عشق بـه میهـن را آموختنـد، ایـن واژه ایـده ای مترقـی و مقبـول باشد. حاکمـان ما سعی کردنـد بـه تاریـخ دروغ بگوینـد ولی فـراموش کردند که تاریخ دروغ نمی گوید.
روی سخن من با تمام مردم دنیاست.
جنایـت واقعـی کــه در ســرزمین مـا رُخ می دهــد، شسـت و شـــوی مغــزی کـودکـان و تــزریق ایدئـولــوژی های ددمنشـانه حاکمـان مــذهبی در ذهـن پـاک آنهاست. خطر هرکدام از میلیون ها کودکـی که هــر روز در سانتـریفـوژهای مـدارس و دانشگاه هـای ایران، غنی سازی می شوند، هزاران بار از بمب اتم بیشتراست.
کُـره شمالی، سوریـه، لبنان و سودان نیز وضعی بهتـر از ما ندارنـد. باورکنید قبل از اینکه شما قربانیان تروریسـم باشید، تروریست های بیچـاره، خودشان، قربانیـان معصوم تفکر حاکمان دیو صفت سرزمین هایشان هستند.
حاکمانی که بـرای بقـا، از کودکـان معصـوم، بمب هـای متحــرک بـرای کشتــن و ایجـاد وحشت می سازند. مبـادا حالا که از پـروژۀ انـرژی هسته ای در تکاپـوی نگرانی افتاده اید، پس از رفع نگرانی ها از این پرونده، دوباره ما را در دست زندانبان های سه دهه گذشته، به حال خود رها کنید.
ما به دستان توانمنـد مردم نجیب و فهـیم دنیا، همه خواهـران و برادرانمان، فرزنـدان آدم و حوا چشم دوخته ایم، تا بـرای پیوستـن دوباره به آغوش جامعـه متمـدن بشری، به یـاری مان بیایند. مردم مـا در آستانه نابودی انـد و از تحـریم اقتصـادی و سیاسـی و هر چیزی کـه از شـر ملایـان خلاصشان کند، استقبال می کنند!
مردم بـزرگ و محترم ایـالات متحـده آمریکا ۴۴۴ روز گروگانگیری تعـدادی از فرزنـدانشان را در دستان این حکومت تجربه کرده اند. نگرانی و اضطراب آن روزها هنوز با آنها عجین است. به مـا ملت فکر کنیـد که نـزدیک بـه ده هـزار روز گروگـان کسـانی هستیم که چنـد روزی است، نقاب انداخته اند و جهانیان چهره ترسناک بی نقابشان را دیده اند.
و حالا روی سخن با ایرانیان است
گـرد هم آییـم و فارغ از اینکه چـه حکومتی باید در ایـران آینده برسرکـار بیایـد، اصول مشترک عقایــدمان را تدوین کنیـم و پیش نویـس میثـاق ملی میهـن را بـراساس پیمان هـای نیک جهانی بنویسیم و منتظرمعجزه نمانیم. تکلیـف نـوع حکومت با مـا نیست. آرای مردم در فردای آزادی، ما را تسلیم خواست همگانی خواهد کرد.
ما دانشجویان آزادیخواه ایرانی، از تمام مبارزان راه دشوار آزادی دعوت می کنیم، در « کنگره آزادی ایرانیان »، حضور یابنـد و یک بـار برای همیشـه اختلافــات را کنارگذاشته و بـه کودکان ایران بیاندیشند.
شما کـه اجازه نمی دهیـد فرزنـدانتان در فیلم هـای سینمایـی، صحنه های خشن ببینند، مبـادا که روحشان آزرده شـود، به خواهـر و بـرادر یتیـم و کوچک من فکـر کنید که معلـم دینـی و ادبیات در مدرسه بـه او می گویند چگونـه خون بریـزد و چگونـه چاشنــی بمب را فعـال کنـد، در حالـی که( یا حسین) و( یا زهرا) می گوید و به بهشت می رود!!!
بیش از این تردید نکنید. به خود ببایید و نگذارید باورکنیـم که « تعیین نوع حکومت » از جان و روح یک ملت اسیر برایتان مهم تراست. آغوشتان را بگشایید تا ما جوانان خسته وطن بتوانیم آرامش و امنیت را تجربه کنیم.
باورکنیـد خسته ایم. در این چهار سـال زندان، پایم را ناقص کرده اند و با دستی که زیـرشکنجه شکسته انـد می نویســم. از بیــن ایـن کلمـات صــدای ارژنگ داوودی را کـه ۱۵ سـال بایــد در بنـد جنایتکاران زندان بندرعباس بماند، بشنوید که بینایـی و شنوایی اش را زیرشکنجه از دست داده است. صـدای چکـه های خـون عـزت ابراهیم نـژاد شهید کــوی دانشگاه، صـدای نفس های به شماره افتـاده سیامک پورزنـد و عباس امیرانتظام، صدای گریه همسر و دخترکان اکبرگنجی، ناله مادر محمدی ها، صدای دختـر شیرین زبـان مهرداد حیدرپـور، صدای شهـدای نوجوان دهه شصت، صدای طبـرزدی، زرافشـان، جوکار، باطبی، بختیاری، صدای آخرین ناله های دختران و زنان را که سنگسار می شوند، صدای نوجوان هایـی که پیش از اعـدام اشک می ریزنـد، صدای چکمه هـای بیچاره مردانی کـه پلیس حکـومت شده انـــد و حالا تــاول تمام ســال هــای سرکوب پاهایشـان را آزار می دهد، صـدای مردم به گروگان گرفتـه شده ای را که خستـه اما امیـدوار در این اردوگاه اسیران - به وسعت ایران بزرگ - به بیگاری گرفته شده اند، بشنوید.
و صـدای پدرم را و پدرانمـان را که خاک ایــران از گوشت آنها ساخته شده است و به آن عشق می ورزیم، بشنوید و اختلافـات را در هـرسطحی کنار بگذاریـم و برای ایــران و ایــرانی دوباره یکدیگر را دوست داشته باشیم.
هزینه های بسیاری پرداخت کرده ایم، خاطره تلخ سال های زنـدان و شکنجه، سال های خون و وحشت و سرکوب، شاید هیچ گـاه در تمام زندگی از ذهـن مـا و خانواده هایمـان پـاک نشود، اما آموخته ایم که مردم دنیا را دوست داشته باشیم. امنیت و احترام را نه بـا ساختن بمب اتم، که با عشق ورزیدن به انسان ها ایجاد کنیم.
من و یـاران دبستانی من نه جمهوری خـواه، نه مشروطه خـواه، نه سوسیالیست و نه اهل هیچ گروه و دسته ای نمی توانیم باشیم، تا وقتی که مردممان در اسارت هستند و کودکانمان هر روز غارنشینی و وحشی شدن را می آموزند. ما ایرانی، آزادیخواه و عاشقیم.
سال ۱۳۸۵ خورشیدی (۲۰۰۶ میلادی) را ســال « آزادی » می نامیـم و دعــوت می کنیـم در نخستین روز فروردین این سال که مصادف با نه هـزار و نهصدمین روز به گروگان گرفته شدن ایرانیان توسط گروه کوچکی از ملایان است، همۀ آزادیخواهان جهان، ایرانیـان آزاده، با حمایت سازمان هـای جهانی « کنگــره آزادی ایرانیان » را تشکیل داده و تـلاش کنیم بـا فرصت انــدک پیش آمده، ده هزارمین روز اسارت ایرانیان، نوید بخش « اتحاد برای آزادی » میهن باشد.
ایران هرگز نمی میرد
اسامی:
advertisement@gooya.com |
|
1- امیـرعبـاس فخــرآور ( دانشجــوی حقـــوق، نویسنــده و روزنامـه نگـار، عضـــو موسس و عضو شورای مرکزی جنبش آزادی ایرانیــان و دبیرجنبش مستقــل دانشجــویی. دبیرکــل انجمن هـای علمی دانشگاه پیام نور و محکوم به هشت سال زندان سیاسی)
2- منوچهرمحمدی ( دانشجــــوی حقـوق و اقتصاد نظــری و دبیــرکل اتحادیــه ملی دانشجویـان و فارغ التحصیلان. محکوم به ۱۵ سال زندان سیاسی)
3- ارژنگ داوودی ( نویسنــده و فعــال سیاسی، از موسسین و عضو شــورای مرکــزی جنبش آزادی ایرانیان محکوم به ۱۵ سال زندان سیاسی در تبعید به زندان بندرعباس)
4- اکبــر محمــدی ( دانشجـــوی علـــوم اجتمــاعی و عضـــو اتحادیــــۀ ملــی دانشجویـــــــان و فارغ التحصیلان. محکوم به ۱۵ سال زندان سیاسی)
5- مهرداد لهراسبی ( فعال سیاسی. محکوم به ۱۵ سال زندان سیاسی)
6- ایمــان سمیــع زاده ( عضــو جنبش مستقــل دانشجــویی و سخنگــوی بــرون مـرزی جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی)
7- ســام آریامنش ( دانشجــو و فعــال سیاسی، سخنگوی درون مرزی جنبش آزادی ایرانیـان و جنبش مستقل دانشجویی)
8- پیمان عارف ( فعال سیاسی دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران)
9- مهـرداد حیدرپـور ( دبیرجنبش نویـن کارگـری، عضــو جنبش آزادی ایرانیـان و محکــوم به سـه سال زندان سیاسی)
10- علـی عالم زاده ( عضو جنبش مستقل دانشجویـی، دبیرتشکیــلات شرق اروپـا، محکوم به یک سال زندان سیاسی)
11- امیرحشمت ساران ( دبیرکل جبهۀ اتحاد ملی، محکوم به هشت سال زندان)
12- مه لقا فخرآور ( عضـو جنبش آزادی ایرانیان و محکوم به دو ســال حبس تعلیقی سیاسی)
13- فرانـک ضابطیــان (فعــال سیاسی، دبیرسـازمان اتحــاد ملی بــرای رهایــی میهـن و جنبش آزادی ایرانیان)
14- پگاه فرزانه ( دانشجو و فعال سیاسی، عضو جنبش آزادی ایرانیان )
15- آریــا آجرلــو ( دانشجو و فعــال سیاسی، عضــو جنبش آزادی ایرانیــان، محکــوم بـه یک سال زندان سیاسی)
16- مجتبــی وطنــی ( فعــال سیاســی، عضــو جنبش آزادی ایرانیــان، محکــوم بــه یــک سـال زندان سیاسی)
17- سعید یاریگـــر ( فعــال سیاســی، عضــو جنبش آزادی ایرانیــان، محکـــوم بــه یــک سـال زندان سیاسی)
18- شهلا محمودی ( فعــال سیاسی، عضو سازمــان اتحــاد ملی بـرای رهــایی میهــن و جنبش آزادی ایرانیان)
19- ستاره نامدار ( دانشجو، عضو جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی)
20- سایه نامدار ( دانشجو، عضو جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی)
21- ناهید نریمان ( عضو جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی)
22- مجید نریمان ( عضو جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی)
23- رزیتا راد ( عضو جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی)
24- فرخ لقا فخـرآور ( دانشجــو، عضــو جنبش آزادی ایرانیــان، محکوم بـه یــک ســال حبس تعلیقی سیاسی)
25- آرش ایرانپور ( عضو جنبش آزادی ایرانیان)
26- ایراندخت باقری ( دانشجو، عضو جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی)
27- آروین کـاوه ( دانشجــو و فعــال سیاســی، عضــو جنبش آزادی ایرانیــان و جنبش مستقـل دانشجویی)
28- الهه بهنیا ( عضوجنبش آزادی ایرانیان
29- مجتبی تقی پور ( عضوجنبش آزادی ایرانیان)
30- امیرحسین فخرآور( عضوجنبش آزادی ایرانیان)
31- شروین صدیقی ( عضوجنبش آزادی ایرانیان)
32- نغمه امانی ( عضوجنبش آزادی ایرانیان)
33- عبدالله طیب زاده ( عضوجنبش آزادی ایرانیان)
34- سیمین بهاری( عضوجنبش آزادی ایرانیان)
35- اسماعیل بهبودی ( عضوجنبش آزادی ایرانیان)
36- هلیا کنگرلویی ( عضو جنبش مستقل دانشجویی و جنبش آزادی ایرانیان)
37- عبدالصمــد کریمـــی (فعــال سیاسی عضــو جنبش آزادی ایرانیـــان محکــوم بــه ۴ ســال زنـدان سیاسی امنیتی)
38- اسد شقاقی ( عضو جبهه اتحاد ملی. محکوم به ۴ سال زندان سیاسی)
39- اسماعیل احمدی ( عضو جنبش آزادی ایرانیان)
و ۵۶۰ دانشجوی مبارز دیگر