16 آذر، روز دانشجو و سالروز جوشش «آن سه قطره خون تازه و گرم بر چهره دانشگاه» را گرامی می داریم. اما آیا در شرایط حاضر، دانشجو و دانشگاهی در کشور ما گرامی و پاس داشته می شود؟! و آیا پس از گذشت بیش از نیم قرن از شهادت شریعت رضوی، قندچی و بزرگ نیا، آزادی و عدالتی که آنها می خواستند، لااقل در خانه شان -دانشگاه- تامین شده است؟! و آیا پس از شهادت شان و پیروزی انقلاب اسلامی، همکلاسی های شان دیگر در دانشگاه و کوی، نظامی و روحیه نظامی گری نمی دیدند و نمی بینند!
متاسفانه باید اذعان داشت که در کشور ما و بویژه در ماه های اخیر و با طی روند موجود نه دانشگاه و دانشگاهی، که دانش کاه و دانش کاهی، ارج و قربی بسی افزون یافته اند. انتصاب های اخیر در وزارتین علوم و بهداشت و در سطحی کلان انتخاب وزرا، معاونین، مدیران و تصمیم گیران کشور گواه این مدعاست. عدم توجه به سابقه، کارآمدی و توانایی افراد در کسب سمت های مختلف و علاوه بر آن مصالح و مقتضیات کشور و بویژه پافشاری بر گماردن رؤسای انتصابی به جای رؤسای انتخابیِ اساتید موجب هر چه عمیق تر کردن شکاف دولت از اساتید و در نهایت تقابل هر چه بیشتر دولت در برابر دانشجویان می گردد. استاد و دانشجویی که بی تردید بخشی از نخبگان کشورند و این شکاف، معنایی جز شکاف و جدایی دولت جدید از نخبگان نخواهد داشت. شکافی که در مقطع کنونی که کشور در معرض تهدیدهای متعدد بین المللی قرار دارد به هیچ روی به نفع نظام و کشور نیست و در نهایت منجر به افزایش چشمگیر فرار مغزها و نخبگانی می گردد که پیش از آن، "قرار" را بر فرار ترجیح داده بودند. نخبگانی که بی شک هیچ یک در جمع سرمایه داران و زراندوزانی که انتظار می رفت در تیر رس عدالت گستری دولت جدید باشند، قرار ندارند، اما مطمئنا هم در جمع ”بندگان خدا“یی قرار می گیرند که هنوز در انتظار کمترین سطح مهرورزی به عنوان شهروندان این جامعه اند.
از سوی دیگر و پس از گذشت نزدیک به شش ماه از انتخابات ریاست جمهوری، سکوت نسبی جنبش دانشجویی داخل کشور در برابر شرایط حال حاضر جامعه و خصوصا مشکلات بخش دانشجویی و دانشگاهی، سکوت پر معنایی است که کماکان ادامه دارد و حتی وعده های عمل ناشده به آزادی دانشجویان زندانی و دربند، و انتصابات پیاپی و بی محابای روسای غیر منتخب بر دانشگاه ها چندان در شکستن فضای موجود مؤثر نبوده است. سکوتی که نتیجه عدم توجه به نیازهای جنبش دانشجویی، و محسوب نمودن این مجموعه خوش فکر و پر توان در دایره غیرخودی است و همراه با انتصاب های اخیر در حوزه سیاسی و عملکرد صرفا منتقدانه منصوبین دولت از گذشته بدون ارایه راهکارهای عملی برای آینده، موجب بسته شدن فضای سیاسی و همچنین سرخوردگی بخش عمده جنبش دانشجویی داخل کشور و حاکمیت روحیه بی تفاوتی در این جنبش نسبت به مسایل جامعه شده است، و از این روی جنبش دانشجویی به تدریج در حال خاموش شدن در داخل کشور و ظهور و حضور مجدد -همچون دوران پیش از انقلاب- در خارج از کشور است. ظهور و حضوری که معنای خوش آیندی برای مجموعه نظام و رهبر ان و مصلحت بینان آن ندارد.
advertisement@gooya.com |
|
به عنوان بخشی از جریان دانشجویی کشور در اروپا، باید بر این نکته تاکید نماییم که در نظام های آموزش عالی کشورهای توسعه یافته، اعضای هیات علمی، دانشجویان و کارکنان دانشگاه ها، تعیین کننده ترین ارکان نظام آموزشی اند که متولیان نظام آموزش عالی کشورمان بایستی این مهم را درک و خود را مهیای کسب ملزومات کمتر شدن این فاصله نمایند. فاصله ایی که با انتصاب رؤسای دانشگاه به جای انتخاب آنان توسط همکاران و دانشگاهیان کمتر نمی گردد.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال
بسیار اندوهگین و دل شکسته ایم که سترگ روز شانزدهم آذر سال جاری، با غبار غم فراموش ناشدنی فقدان عزیزانمان در حادثه دلخراش سقوط هواپیمای اصحاب گرانقدر حوزه اطلاع رسانی مقارن می گردد. اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا، ضمن ابراز تسلیت به بازماندگان و تمنای مغفرت برای درگذشتگان، آرزو دارد که بررسی دقیق و موشکافانه این اتفاق تامل برانگیز و اعلام صادقانه نتایج آن به جامعه، زمینه پیش گیری از بروز موارد مشابه را فراهم آورد.
اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا
16 آذرماه 1384