سه شنبه 17 آبان 1384

گنجي زنداني توي بيانيه ها! بيژن پور يوسفي

ماجراي گنجي خلاصه شده به اينترنت و گاه و بيگاه جلسات حضوري که اين و آن مي گذارند در پي چه کنم چه کنمي و اکتفا مي کنند به همان چه کنم چه کنم ها... وقتي مي روي توي نت و با هزار تردستي و فوت و فن از بلنداي سد فيلترينگ که عبور کردي، در پس پشت سد، شعلة مقاله ها و بيانيه هاست که زبانه مي کشد و تنوره مي زند. آدم ها مي آيند و چيزکي مي نويسند: مدحي، ثنايي، رثايي و درونشان را پهن مي کنند توي هوا؛ ...
و درست همان وقت که چشم برداشتي از مانيتور؛ بيرون همان سکوت سرد قبرستاني حکم فرماست. بيرون بي خبري بيداد مي کند. آدم ها يا بي خبرند يا خبرداراني که خود را زده اند به بي خبري!
قصه اثر گذاري اينترنتي در اين کشوري که زندگي در او عصر حجري است، در اين کشوري که بساط قهوه قجري اش هميشه پهن است، و کارد گاوکشي اش تيزتيز در تمناي خرت خرت بريدن گلويي؛ بيشتر به مضحکه دلقکان مي ماند. و وقتي آميخته شد با بزدلي حاصل دوران طلايه داري سيد خنده رو، حاصل اين مي شود که گنجي را فراموش مي کنيم. توي مقاله هاي تازه نوشته مان، بعد از اين که اظهار فضل کرديم، رها که کرديم خودمان را و ترسمان را ميان وبلاگ ها، من و تو و آن ديگري خودمان را ول مي کنيم در همان سکوت. در همان بي خبري چشم مي دوزيم که خدا را چه ديدي؟! فلک خود شايد از در دوستي درآيد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

قصه دوستان و ياران فعلي و سابقش، که بيشتر از ما سياسي مي زنند، اگر بدتر از ما نباشد خيلي توفير ندارد با ما. راستش هر بلايي که بر سر آدم بيايد و هر مخمصه اي که در او بيافتد، دور و بري ها و دوستانش در هول و ولا مي افتند. تقلا مي کنند که شايد نجاتش دهند. اما دوستان گنجي اگر از بيم موج به گوشه اي امن پناه نبرده باشند، تنها کاري که کرده اند در اين مدت اين بوده که جلسه اي گذاشته اند و بعد هيچ! اصلا در اين مملکت هر وقت بحراني رخ دهد، چه پوزوسيون و چه اپوزوسيون، آن قدر جلسه مي گذارند و دور هم مي نشينند و از هم مي پرسند که چه کنند تا وقتي بحران خود هر چه مي خواهد دل تنگش بکند...و راهش را بگيرد و برود. بي نتيجه بودن جلسات هم تنها از فقر خلاقيت بر نمي خيزد، خاصه در ماجراي گنجي. اگر از فرصت طلبي نباشد عامل اصلي همان بزدلي است!!
حالا دوستان گنجي هم گاه گاه مي نشينند در پي چه کنم چه کنم و طبق روال دايمي حاصل همان هيچ است. جلسه نمي گذارند که برنامه بچينند، جلسه خود برنامه شان است. اصلا ظن قوي برده ام نکند که منتظرند که تمام کند و بعد....
و در اين ميان گنجي مي سوزد، آدمي آب مي شود، انساني نابود مي شود و همه نشسته ايم به تماشا...
اي دريغا مرهمي...

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گنجي زنداني توي بيانيه ها! بيژن پور يوسفي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016