- "اقتدارگرايي"خطر اصلي و "تحجر" ابزاري در خدمت آن است
- هدف اصلي اقتدارگرايان مقابله با دموكراسي و آزادي سياسي است
تهران- خبرگزاري كار ايران
برگزاري انتخابات نهمين دوره رياستجمهوري به عنوان واقعهاي اثرگذار در روند معادلات سياسي و فضاي كشور عاملي است كه بالطبع تحولاتي را در عرصه سياسي, اقتصادي, اجتماعي و فرهنگي به همراه داشت، به همين جهت تلاش شده است كه در گفتوگويي تحليلي با بهزاد نبوي؛ عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، ارزيابي از آخرين وضعيت كشور در زمينههاي مختلف صورت گيرد.
تحليل وضعيت جديد سياسي كشور، روند پيگيري مسايل هستهاي و نوع تعامل ايران در عرصه سياست خارجي، بررسي بحرانها و مشكلات اساسي و مبتلا به جامعه، پيشبيني تحولات و مشكلات احتمالي آينده و سخن مختصري در خصوص وضعيت تشكيلاتي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، اهم مطالبي است كه در اين گفتوگو مورد توجه قرار گرفته است.
بهزاد نبوي در تحليل وضعيت جديد سياسي كشور و مشكلات موجود بر خلاف آنچه كه پس از انتخابات اخير رياستجمهوري به كرات از سوي اصلاحطلبان مطرح شده است، معتقد است: كاربرد تحجر به عنوان ابزاري در خدمت اقتدارگرايي و براي اثبات "تضعيف ديانت" در دوره اصلاحات و ضرورت مقابله متدينين با اصلاحات، طراحي شده بود. اكنون كه قدرت به طور كامل در اختيار آنهاست و دين خدا تقويت شده(!) ديگر نيازي به وااسلاماي متحجرين نخواهد بود و حتي شايد براي جلب نظر روشنفكران ژستهاي ترقيخواهانه نيز ضرورت يابد.
بهزاد نبوي در گفتوگويي تفصيلي با خبرنگار سياسي "ايلنا"، درتحليل شرايط سياسي كشور پس از برگزاري انتخابات رياستجمهوري، گفت: فضاي داخلي و خارجي كشور در شرايط كنوني بهگونهاي است كه امكان حاكميت خفقان و استبدادي كه پيش از انتخابات دوره نهم تصور ميشد در كوتاه مدت وجود ندارد. وضعيت جهاني و داخلي فعلي شرايط را براي حاكميت يكهسالاري و ايجاد اختناق دشوار كرده است. به همين دليل پس از انتخابات اخير رياست جمهوري شرايط دچار تغيير جدي نسبت به دوره قبل نشده است، حتي مانور بازكردن فضا نيز ديده ميشود كه نمونه آن بحثهايي نظير، دادن نشريه به احزاب سياسي است كه طرح آن از طرف اقتدارگرايان سابقه نداشته است. البته فعلاً معلوم نيست اين بحثها چقدر در عمل اجرا شود، اما طرح شعار آن هم از جانب كساني كه تاكنون نسبت به اين نوع موضع تند، مخالفت داشتهاند، مهم است و آنچه كه از اين شرايط بر ميآيد، اين است كه امكان ايجاد فضاي استبدادي در كوتاه مدت وجود ندارد، نه به اين معنا كه عزم ايجاد چنين فضايي در صورت نياز، وجود نداشته باشد، بلكه امكان تحقق آن نيست.
- انرژي هستهاي و سياست خارجي؛
نبوي با پرداختن به وضعيت پرونده هستهاي و مواضع دولت در اين خصوص، گفت: علي رغم شعارهاي تندي كه در اعلام مواضع رسمي از سوي حاكمان جديد در خصوص مساله انرژي هستهاي داده ميشود به نظر من بعيد است كه صرفا به اين شعارها اكتفا شود، بلكه عقل حكم ميكند براي حفظ و تداوم حاكميت خودشان مذاكرات پشت پردهاي داشته باشند. البته من خبر از چنين مذاكراتي ندارم، اما به لحاظ تحليلي معتقدم كه چنين اقدامي محتمل است.
وي افزود: موضعگيريهاي تندي كه در مورد مسايلي نظير امضاي پروتكل الحاقي و مذاكره و رابطه با آمريكا در سالهاي قبل اتخاذ ميشد، عمدتاً براي جلوگيري از تحقق شعارهاي تنشزدايي و عاديسازي روابط خارجي دولت اصلاحات بود و با توجه به سوابق حضرات به هيچ وجه جنبه ارزشي نداشت.
نبوي تصريح كرد: در شرايط كنوني كه جناح اقتدارگرا مجلس و دولت را در اختيار گرفته است، با توجه به آنچه كه گفته شد، دليلي وجود ندارد كه به تنشزدايي نپردازد چرا كه عقل حكم ميكند كه براي خودشان دردسر درست نكنند، به ويژه اين كه در شرايط كنوني با توجه به يكدستي حاكميت، كسي معارض چنين تنشزداييهايي نيست، بر خلاف دولت اصلاحات كه نسبت به كوچكترين اقدامش حساسيت وجود داشت و جنجال به پا ميشد.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خاطر نشان كرد: كساني كه امروز مسووليتهايي در عرصه سياست خارجي دارند، در زمان دولت خاتمي انتقادهاي شديدي به روند مذاكرات هستهاي وارد ميكردند، اما امروز به دنبال ادامه يافتن همان تفاهمها و مذاكرات هستند و حتي به دنبال يافتن راهي براي مذاكره با آمريكا هستند و احتمالاًَ هم يافته يا خواهند يافت. تنها مسالهاي كه ممكن است وجود داشته باشد، عدم تمايل و عدم همكاري طرف مقابل است و در اين صورت تيم ايران مجبور به دادن امتيازات بيشتر خواهد شد.پ
- تغيير جايگاه ايران در عرصه سياست خارجي نسبت به دوران اصلاحات
نبوي با مقايسه شرايط و جايگاه ايران در عرصه بينالمللي در زمان رياستجمهوري سيدمحمد خاتمي و وضعيت كنوني كشورمان، گفت: زماني كه آقاي خاتمي در سال 2001 در اجلاس سازمان ملل در نيويورك شركت كرده و سال 2001 به پيشنهاد ايران و تصويب مجمع عمومي سازمان ملل، سال "گفتوگوي تمدنها" نام گرفت، كلينتون؛ رئيسجمهوري وقت آمريكا بارها خواست ديداري با رئيسجمهوري ايران داشته باشد. در آن زمان امكان حل مشكلات بدون پيش شرط وجود داشت، ضمن اين كه البرايت؛ وزير امور خارجه وقت آمريكا در مصاحبهاي كه از صدا و سيما هم پخش شد، اعلام كرد كه آمريكا در كودتاي 28 مرداد دخالت داشته و از اين بابت از ملت ايران پوزش خواست و جاي تعجب است كه وقتي درمناظرهاي تلويزيوني، نماينده يكي از كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري اخير به آن گفته البرايت استناد كرد؛ نماينده كانديداي رقيب چنين مصاحبهاي را انكار كرد.
وي تأكيد كرد: طرح مسايل ايران و آمريكا در شرايطي كه سال 2001 به پيشنهاد ايران و تصويب مجمع عمومي سازمان ملل؛ سال "گفتوگوي تمدنها" نام گرفته بود و خاتمي از موضع بالا در مجمع عمومي سازمان ملل شركت كرده بود، ميتوانست نتايج بسيار بهتري بدهد نسبت به امروز كه پرونده ايران در آستانه ارجاع به شوراي امنيت است، آن موقع اجازه مذاكره با آمريكا كه به عاديسازي روابط منجر ميشد، داده نشد و حتي افرادي از قوه قضاييه اعلام كردند كه هر كس صحبت از مذاكره با آمريكا كند، دستگير خواهد شد.
وي افزود: مذاكره و برقراري رابطه ايران در شرايط كنوني قطعاً از موضع ضعيفتري انجام خواهد شد، البته هنوز هم نقاط قوت خوبي داريم به شرط آنكه واقعاً عاقلانه عمل شود و به ويژه اين كه ديگر نيازي به شعار دادن براي جلوگيري از توفيق اصلاحطلبان نيست.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ابراز عقيده كرد: مذاكرات ايران در خصوص مسايل هستهاي هر چه زودتر انجام شود، بهتر است، چرا كه زمينه مذاكره در شرايط فعلي بهتر از زماني است كه پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع داده شده و احكامي نيز عليه ايران صادر شده باشد. در واقع هر قدر كه زمان ميگذرد وضع نامطلوبتر ميشود. اگر چه مسووليت ايجاد بنبست در عرصه سياست خارجي برعهده اصلاحطلبان نيست، اما از آنجا كه تداوم اين وضع به زيان كشور, انقلاب و نظام است به شدت ما را نگران ميكند.
وي تصريح كرد: اگر چه ما معتقد هستيم كه استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي حق مسلم ملت ماست، اما اگر قرار باشد برخورداري از اين حق باعث تهديد منافع ملي و حقوق بزرگتر ملت ايران شود، در اين شعار با ديگران همراهي نميكنيم، به اين معنا كه اگر به دست آوردن اين حق بخواهد اقتصاد و امنيت كشور را دچار آسيب كند، از آن دفاع نميكنيم.
- تحجر و اقتدارگرايي
نبوي در خصوص طرح مكرر مساله تحجر از سوي اصلاحطلبان با بيان اين كه خطر تحجر از آغاز انقلاب اسلامي و حتي پيش از آن در كشور وجود داشته و هنوز هم وجود دارد، گفت: در شرايط فعلي اين مساله مشكل اصلي در كشور ما نيست، بلكه تحجر خود ابزاري در خدمت اقتدارگرايي است. اقتدارگرايي، ايجاد حاكميت استبدادي و يكهسالاري خطر اصلي امروز است و معتقدم تحجر در حال حاضر در خدمت اين جريان قرار گرفته است.
وي يادآور شد: بهرهبرداران اصلي جريان تحجر اتفاقاً كساني هستند كه خود ميانهاي با متحجران نداشته و ندارند و هرگز جزو متحجران محسوب نميشدهاند، ولي مصالحشان ايجاب كرده كه در طول سالهاي اخير با متحجران ارتباط برقرار كردهاند. البته اين ارتباط به نظر من صرفاً براي مقابله با اصلاحات بوده است.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خاطر نشان كرد: اصلاحات در بطن خود نوانديشي ديني, اسلام مترقي و پيشرو و بحثهايي نظير تساهل و تسامح ديني را دارد كه برخورد با آنها نيازمند ابزارهايي بوده كه يكي از آنها تحجر بودهاست. در زمان امام خميني (ره) هم مساله تحجر وجود داشت، البته هرگز مباحث امروزي جرأت طرح پيدا نميكرد و امام به لحاظ تئوريك قوياً در مقابل آن ميايستاد، به عنوان مثال در دوره امام (ره) هرگز بحث مسجد جمكران به شكل كنوني، جرأت طرح پيدا نميكرد، اما امروز بحث چاه جمكران و نامه انداختن در آن هم مطرح ميشود كه از مصاديق سازمان يافته تحجر از سوي اقتدارگرايان است.
وي با اشاره به برخي از مصاديق تحجر كه به دلايل خاصي مطرح ميشوند، گفت: مداحيهايي كه امروز با مضامين خاص انجام ميشود به شدت بر تفكرات متحجرانه ديني استوار است و عمدتاً براي مقابله با حركت اصلاحي مطرح شده است و با توجه به يكدست شدن حاكميت و از سوي ديگر ورشكسته شدن ديدگاههاي متحجرانه در كشور، تصور نميكنم كه در آينده جريان اقتدارگرا سراغ بحث تحجر برود و بحثهاي اينچنيني از اين پس بعيد است مطرح شود.
وي در تاييد اين مطلب، گفت: به عنوان مثال بحث رهبري و ولايت فقيه و اين كه نصب ولي از سوي خدا و كشف آن به عهده مردم است، از مباحثي است كه در دوره اصلاحات خيلي مطرح بود، اما آقايان حالا كه اتفاقا تمام تريبونها را در اختيار دارند، ديگر مطرح نميكنند، چون طرح آن را زيانبار از لحاظ افكار عمومي و غير لازم ميدانند.
نبوي تصريح كرد: تحجر، ابزاري در دست اقتدارگرايان و به طور خاص در دوره پيروزي و حضور اصلاحطلبان در عرصه حاكميت بود، تا بتوانند در بعد داخلي هم اصلاحطلبان را با مشكل مواجه كنند و بگويند اسلام از دست رفت و بيديني حاكم شد، بحثهايي نظير تحجر و حتي مفاسد اجتماعي كه در زمان دولت خاتمي به شدت مطرح بود و در ماههاي اخير مطرح نميشود، دليلش اين نيست كه جامعه يك شبه متحول شده است، بلكه ديگر "خرشان از پل گذشته است" به عبارت ديگر طرح اين مباحث براي شكست اصلاحات و به دست گرفتن قدرت به طور كامل بوده، كه حاصل شده است.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي پيش بيني كرد كه احتمالاً از اين پس، شاهد مانورهاي نوانديشانه هم باشيم؟!
نبوي افزود: در واقع خطر تحجر اگر چه خطر مزمن است كه هميشه وجود دارد، اما در شرايط كنوني خطر جدي نيست و ديدگاههاي هيچ يك از گردانندگان جريانات كنوني، ديدگاههاي متحجرانه به معناي دگم آن نيست و بعيد است كه اين ابزار از اين پس ضرورت استفاده داشته باشد. خطر اصلي در حال حاضر خطر استبداد و اقتدارگرايي است و اگر چه شرايط براي حاكميت استبداد فعلاً چندان مساعد نيست، اما عزم، عشق و اشتياق به ايجاد اختناق و استبداد به شكل بالقوه و از نظر تئوريك، وجود دارد.
-تغيير يافتن ابزارهاي اقتدار گرايي
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در ادامه گفتوگوي خود با خبرنگار "ايلنا"، ضمن اشاره به تغيير يافتن ابزارهاي اقتدارگرايي، تأكيد كرد: ريختن اشك تمساح براي فقر، فساد، مشكلات معيشتي و فساد اجتماعي و همچنين حمايت از تحجر و تنشزايي در عرصه سياست خارجي، مخصوص زمان رياستجمهوري خاتمي بود و حالا كه قدرت به طور كامل در اختيار اقتدارگرايان است ديگر نيازي به اين بحثها نيست و اگر بخواهند عاقلانه برخورد كنند، بايد همان شعارهايي را كه در زمان انتخابات رياستجمهوري سر دادند، نظير؛ " آوردن درآمد نفت بر سر سفرههاي مردم" را پيگيري كنند. البته چنين كاري به اعتقاد من خيانت است، چرا كه درآمد نفت نبايد به صورت مستقيم بر سر سفرههاي مردم بيايد، بلكه بايد هزينه سرمايه گذاريهاي توليدي و زيربنايي شود و محصول آن رفاه اقتصادي مردم باشد، اما شعار آنها زودتر نتيجه ميدهد و احتمالاً مورد استقبال عامه مردم هم قرار خواهد گرفت.
وي تصريح كرد: اين جريان سعي ميكند به طرحهايي نظير صندوق مهررضا بپردازد و مدل شهرداري تهران يعني طرحهاي رفاهي زود بازده را به سطح كشور تعميم دهد.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، اظهار داشت: آنچه كه مقابله با آن براي جريان اقتدارگرا مهم است، مساله دموكراسي و آزاديهاي سياسي است. اين جريان در مسايل اجتماعي، برخلاف تظاهرهاي زمان خاتمي، چندان سختگير نيست، در حالي كه در دوران خاتمي به مطبوعات به دليل ترويج فساد حمله ميشد، ولي وقتي نوبت توقيف و تعطيل ميرسيد، سراغ سياسيترين نشريات نظير سلام، مشاركت و عصر ما ميرفتند.
- نظارت مجمع تشخيص مصلحت نظام
نبوي در قسمت ديگري از اين گفتوگو، ضمن اشاره به مباحث مطرح شده در خصوص وظايف نظارتي مجمع تشخيص مصلحت نظام، تصريح كرد: آنچه كه تحت عنوان سياست كلي مطرح ميشود، مبناي قانوني ندارد. برداشت من اين است كه سياستهاي كلي چيزي بين قانون اساسي و برنامههاي پنج ساله توسعه است كه تكليف آن را بايد قانون عادي مشخص كند. پيش از اين تمام برنامههايي كه به تصويب مجلس رسيده و به دولت ابلاغ شده، مبتني بر سياستهاي كلي بود كه توسط دولت پيش از تنظيم و تدوين برنامه، به تاييد رهبري ميرسيد كه البته آن هم مكانيسم قانوني نداشت. سياستها به صورت كوتاه و كلي به تاييد رهبري ميرسيد و بعد براساس آن، برنامه را تدوين ميكردند و به تصويب مجلس ميرساندند.
وي افزود: از چند سال پيش بحث تدوين سياست كلي در مجمع تشخيص مصلحت به صورت مفصل مطرح شد. در مجلس ششم مسئله سياستهاي كلي و چگونگي نظارت بر آنها مطرح شده بود و شايع بود كه قرار است شوراي نگهبان بر اجراي سياستهاي كلي نظارت كند. خيلي از دوستان نگران اين مسئله بودند كه شوراي نگهباني كه در مورد قانون اساسي به اين شكل عمل ميكند، اگر نظارت بر سياستهاي كلي را كه به مراتب مفصلتر و پيچيدهتر است به دست گيرد، به مراتب بدتر عمل خواهد كرد.
advertisement@gooya.com |
|
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ابراز عقيده كرد: طرح واگذاري نظارت بر سياستهاي كلي به مجمع تشخيص مصلحت نظام ميتواند عللي نظير دلجويي از آقاي هاشمي با توجه تخريب ايشان در انتخابات اخير داشته باشد. ضمن اين كه تركيب مجمع تشخيص مصلحت نظام تركيب مشخصي است و در اختيار يك فرد نيست. بر اين اساس، ظاهر اين تصميم، نوعي امتياز دادن به هاشمي است و باطن اين كار دادن اختيار به نهادي است انتصابي، كه اكثريت آن تحت كنترل اقتدارگرايان است. منافع جنبي اين كار نيز در شرايط كنوني ميتواند اين باشد كه اگر مشكلي در اداره كشور پيش آمد، همه مسووليتها به گردن اقتدارگرايان نيفتد و به بهانه همين نظارت، شريكي هم در ميان باشد.
وي با بيان اين مطلب كه نميتوان اهميت زيادي براي طرح مزبور قائل شد، گفت: نظارت مزبور عليالقاعده بايد صرفاً در مورد برنامههاي پنج ساله صورت گيرد و اين كار تاكنون به صورت غير رسمي توسط رهبري صورت گرفته و نظارت جديد شايد تنها بتواند برخي مواد برنامه توسعه مصوب را تغيير دهد و امور جاري ارتباط نخواهد داشت و در آن چارچوب، هر نهادي نظارت را انجام دهد، فرقي نميكند. من در حالي اين مساله را مطرح ميكنم كه مجلس در اختيار جناح اقتدارگراست، اما معتقدم كه اگر مجلس فعلي حتي با برداشتهاي شوراي نگهبان كه اصل 110 را كف اختيارات رهبري ميداند كليه بندهاي آن اصل و از جمله سياست هاي كلي و امر نظارت را قانونمند كند، خدمت بزرگي كرده است و بالاخره معلوم خواهد شد اولاً طبق اصل مزبور آيا رهبري وظايفي هم دارد و يا همه اصل فقط اختيارات است و ثانياً آيا اين اختيارات حدود و ثغور دارد يا خير.
- تشكيلات سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي
نبوي در آخرين بخش از گفتوگوي خود با خبرنگار "ايلنا"، در خصوص وضعيت فعلي تشكيلات سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، گفت: تغييراتي در روند عضوگيري و فعاليت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي صورت نگرفته است. سازمان تا مدتها قصد عضوگيري جديد نداشت، به اين منظور كه بتواند انسجام دروني را استحكام بخشد و پس از تحقق انسجام فكري، به گسترش مجموعه بپردازد. پس از دوم خرداد 76 فشارهاي زيادي بر سازمان براي گسترش فعاليتهاي تشكيلاتي آمد و مدتي هم سازمان مقاومت كرد، اما بالاخره از سال 78 تصميم گرفته شد كه عضوگيري صورت گيرد، البته نه عضوگيري به معناي گسترده، بلكه عضوگيري محدودي از ميان نخبگان و افراد خاص همفكر سازمان يا افرادي كه با توجه به عدم امكان آموزش گسترده از سوي سازمان، نيازمند تغذيه فكري منظم و مداوم نباشند.
وي ضمن اشاره به اين كه از سال 78 تا به امروز تعداد اعضاي جديد پذيرفته شده در سازمان بسيار محدود بوده، افزود: در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي اساساً بنا براين نبوده است كه مثل حزب جمهوري اسلامي و حتي جبهه مشاركت ايران اسلامي، عضوگيري گسترده صورت گيرد، بلكه بنا براين بوده كه آهنگ عضوگيري در حدي نگه داشته شود كه توان حفظ انسجام فكري وجود داشته باشد.
گفتوگو: كبري مرادي