پاينده ايران
کودتاي 28 مرداد را مي توان عکس العمل شکست يک ابر قدرت جهاني بدست يک کشوربا مديريتي توانا، خردمند و مصمم دانست که بدون همکاري عوامل خود فروشي بومي و دشمني رهبراني که خواستهاي فردي خود را مقدم بر منافع ملت و کشور مي دانستند، امکان پذير نمي بود.
و اما پيش زمينه هاي کودتا :
پس از پيروزي مصدق بر مخالفان در سي ام تير ماه 31 چنين تصور مي شد آنان با شکستي که روبرو شده اند، توانايي هر گونه عملي از آنها سلب شده است. در حاليکه واقعيت غير از اين بود، با همه پرسي و انحلال مجلس هفدهم، نمايندگان مخالف نهضت ملي با مصونيت پارلماني خود و تريبون آزادي که براي حمله به مصدق در اختيار داشتند از دست داده بودند و دولت مي توانست با فراغ بال و خيالي آسوده، سياستهاي خود را دنبال کند، ظاهر امر چنين مي نمود که مصدق يک تنه از پس تمام دشمنان خود برآمده است، اما باطن امر چيز ديگري بود، مصدق تنها در مقابل مخالفان خارجي و داخلي که اکنون تعدادي از هواداران موثر نهضت ملي به آنها پيوسته اند، بر فعاليت خود در جهت سقوط دکتر مصدق که هدف نهايي دولت انگلستان بود، افزودند.
مخالفان براي ضربه زدن به دولت حادثه آفريني مي کردند از آنجمله توطئه 9 اسفند و بشهادت رساندن سرلشکر افشار توس رئيس شهرباني وقت نام برد. آنان با تجربه هاي خود از 30 تير دريافته بودند که مصدق را بدون توسل به کودتاي نظامي نمي توان ساقط کرد. در راستاي اين فکر سفير امريکا هندرسن در 9 خرداد 1332 در ديدارهاي پنهاني باشاه که يک ساعت به طول انجاميد، پيام چرچيل را به او رسانيد و گفت دولتهاي انگلستان و آمريکا از نخست وزيري فضل الله زاهدي حمايت خواهند کرد و شما هم مي بايد ازاو حمايت کنيد. و مطمئن باشيم که شما نظر خود را در نيمه راه عوض نخواهيد کرد.
هندرسن براي دور بودن از صحنه عمليات پس از ديدار با مهره هاي اصلي و فراهم کردن مقدمات کار، ايران را به قصد آمريکا ترک نمود و آمريکا هم مشغول قرار و مدارهاي بود که مي بايد انجام گيرد.
بايد توجه داشت از همان آغاز دولت دکتر مصدق عمليات سري بريتانيا براي براندازي دولت او شروع شده بود و از سوي وزارت خارجه انگلستان شخصي به نام زينر که سوابق فعاليتهاي اطلاعاتي در درون جنگ جهاني دوم و با عوامل انگليسي در ايران آشنا ودر ارتباط بود به ايران اعزام گرد يد همزمان سازمان اطلاعاتي بريتانيا موسوم به (MI6) نيز يکي از کار بدستان ارشد خود به نام وود هاوس (Wood house) را به ايران فرستاد تا سرپرستي جاسوسان انگليسي را عهده دار شده و شبکه جاسوسي را بوجود آورده و در جهت بر اندازي مصدق دست در دست ماموران سيا (CIA) در تهران به فعاليت پرداختند. طرح کودتا براي آنها بسيار جدي بود از اينرو مي بايد وسايل کار از هر نظر فراهم مي شد.
وود هاوس در اوايل مرداد ماه 1331 با هواپيماي وابسته سفارت يک محموله اسلحه از پايگاه نظامي حبانيه عراق با خود به تهران آورد . وي پيش بيني ميکرد بزودي رابطه ايران و انگلستان قطع خواهد شد . به دنبال آن کمونيستها به آشوب بر خواهند خواست درآن صورت ميتوان ازاين اسلحه ها استفاده نمود در هر حال روز 30 مهر ماه 1331 قطع رابطه با دولت بريتانيا اعلام گرديدو تمام افراد سفارت انگليس از ايران خارج شدند. وود هاوس قبل ازترک تهران وسايل ارتباط وهمکاري برادران رشيديان را با سرپرست سازمان سيا در سفارت آمريکا فراهم آورد و يک دستگاه فرستنده براي ارتباط با MI6 در اختيار آنها گذارد .
پس از آن وود هاوس به واشنگتن و لندن و ايجاد هماهنگي ميان آنها به قبرس رفته درپايگاه نظامي بريتانيا دفتري تاسيس کرد تا از آن طريق ترتيب ارتباط با عوامل خود را در تهران بدهد و به لندن مراجعت نمايد . همکاران وود هاوس در لندن نقشه براندازي مصدق را که بر آن نام رمزي عمليات چکمه نهاده بودند با او در ميان نهادند .
روزولت هم که به آنها پيوسته بود ضمن تاييد نقشه انگليسي ها گفت ترومن و آچسن با آن موافقت نخواهند کرد بايد منتظر دولت جديد جمهوري خواه در آمريکا بود مکن است آنها موافقت کنند.
طرح عمليات چکمه اين طرح مشتمل بر دوبخش بوده و شامل بخشهاي زير ميباشد :
بخش يکم : متکي بر يک سازمان شهري که در اختيار برادران رشيديان قرار داشت.
بخش دوم : متکي بر همکاري بعضي از سران عشاير جنوب بوده که هر دو بخش همزمان آغاز مي شد.
از سوي ديگر عوامل آنها در ساير گروههاي اجتماعي و سردمداران اوباش دراين سازمان شهري جاي داشتند. و مقررشده بود اين سازمان با استفاده از حمايت شاه وحتي بدون حمايت شاه کنترل تهران را بد ست گيرند ودکتر مصدق و ياران او را باز داشت نمايند وهمينطور در ساير شهرها . بهترين زمان براي اجراي عمليات را اول بهار تا پايان تابستان که مصادف با ييلاق – قشلاق عشاير است انتخاب کردند هزينه عمليات علاوه برماهيانه ده هزار ليره كه به برادران رشيد يان داده مي شد نيم ميليون لير ديگر پيش بيني شده بود. واکنش اوليه آمريکا در مقابل اين پيشنهاد انگليسي ها سرد وترديد آميز بود چه آمريکايي ها هنوز فکر مي کردند براي جلوگيري از کود تاي احتمالي کمونيست ها بايد با همکاري مصدق عمل نمود ولي با روي کار آمدن دولت جديد در آمريکا که جمهوري خواه بود چرچيل پديدار دوست زمانجنگ جهاني دوم آيزنهاور رييس جمهوري جديد آمريکا شتافت و او را راضي نمود نمود که اگر حکومت مصدق باين ترتيب ادامه دهد با نفوذ وقدرتي که حزب کمونيست توده پيدا کرده است زير نفوذ شوروي و کمونيستها قرار خواهد گرفت در نتيجه آمريکا تصميم به همکاري با انگليس جهت بر اندازي حکومت قانوني و ملي مصدق گرفت. و برادرن دالس که يکي در راس وزارت خارجه و ديگري رييس سازمان سيا بودند نسبت به پيشنهاد کودتاي انگليسي ها موافقت نموده آماده کار شد ند و طي جلساتي در اين زمينه طرح جديد براندازي مصدق اين بار با نام رمزي آژاکس تهيه و كيم روزولت به فرماندهي عمليات در تهران تعيين شد همانطور که قبلا گفته شد هندرسن در 9 خرداد 1332 پيش از ترک تهران نزد شاه رفت پيام دولت خود وچرچيل را باو رساند و شاه از دريافت پيامها جان تازه گرفت .
طرح آژاکس در 4 تيرماه 1332 بر تعيين تکليف قطعي کودتا جلسه اي با حضور مسولان امر در دفتر جان فاستر دالس وزير خارجه آمريکا تشکيل شد . که هندرسن نيز در آن شرکت کرد و اظهار نمود : آقاي وزير ما با وضعي نوميد کننده و خطر ناک و ديوانه اي که مي خواهد با روس ها دست به يکي کند روبرو هستيم. از اينرو چاره اي جز کودتا نداريم که مورد تاييد دالس نيز قرار گرفت کيم روز ولت هم مطالبي درباره شبکه اطلاعاتي بريتانيا و اينکه آنها پيش از ترک ايران با دو تن به اسامي مستعا ر نووسي و کفرون (اسد الله و سيف الله رشيديان) و يکنفر مامور اطلاعاتي بريتانيا به نام کاچرون آشنا شده اند کيم روز ولت در 18 تير ماه 1332 از طريق مرز عراق با گذرنامه جعلي به نام جيمز لاگريج وارد ايران شد . براي معرفي کيم روز ولت به شاه و چگونگي عمليات کودتا دوتن از ماموران آمريکايي بديد ن اشرف پهلوي در فرانسه رفته و او را در در جريان چگونگي کودتا قرار مي دهند و به پيشنهاد ان دو اشرف پهلوي نيز در 14 مرداد 32 به تهران وارد شد و بلا فاصله بديدار شاه رفت ضمن معرفي کيم روز ولت پيام دولتهاي انگليس و آمريکا را در مورد کودتا در اختيار شاه ميگذارد .
ورود اشرف به تهران با اعتراض دولت روبرو شد و در نتيجه وي پس از 4 روز در18 مرداد ماه با يک هواپيما ايران را ترک کرد .
کيم روز ولت پس از ورود به تهران بوسيله برادران رشيد يان شاه را ملاقات کرد واو را در جريان چگونگي کودتا قرار داد چندين ملاقات با زاهدي و پسرش كه با نام مصطفي ويسي فعاليت ميكرد و در کمال پنهان کاري درديدارهاي ديگري شاه را در جريان جزييات نقشه قرار مي داد و در خصوص کساني که انتظار همکاري آنها را داشتند گفتگو مي کردند . غالب گفتگو ها درباره برخي روحانيون بود کيم روز ولت گفت انگليسي ها اميد زيادي به همکاري روحانيون دارند اما دوستان ايراني ما جمشيد و اسفنديار بزرگمهر با نام مستعار بوسکوي اول وبوسکوي دوم مي گويند اعتمادي به ملا ها نيست و کيم روز ولت هم تاييد مي کند و مي گويد آنچه تا کنون از ملا ها ديده ايم در خواست وجوهات گزاف بوده است و نمي توانم به اشخاصي که فقط براي پول حاضر به همکاري مي شوند اعتماد کنم ولي از توانا يي برادران بوسکو در سازمان دهي خياباني مطمئن هستم . همچنين از يک ميليون دلاري که در اختيارش بود با شاه گفتگو کرد . و درباره زاهدي و ارتشي ها هم سخن گفتند . آخرين ملاقات کيم روز ولت با شاه در شب 18 مرداد بود که شاه ميبايد پس از امضاء فرمانهاي عزل مصدق و نصب زاهدي به شمال برود .
شاه و ثريا بدون آنکه موفق به امضاي فرمانها بشوند در 18 مرداد به شمال حرکت کردند و روزنامه ها خبر سفرآنها را روز بعد اعلام نمودند . کيم روز ولت و دوستانش براي امضاي فرمانها به چاره جويي پرداختند تا اينکه بوسيله برادران رشيديان به سرهنگ نعمت الله نصيري فرمانده گارد ماموريت داده شد ايشان جهت امضاي فرمانها با هواپيما به شمال عزيمت پس از امضاي فرمانها در روز 21 مرداد آنها را به فضل الله زاهدي مي دهد .شنبه 24 مرداد زاهدي با برخي از نزديکان خود چون حائري زاده- احمد فرامرزي- سرتيب گيلا نشاه– سرتيب باتمانقليچ– به رايزني نشست . قرار شد فرمان عزل دکتر مصدق همان شب بوسيله سرهنگ نصيري ابلاغ شده که با هشياري گارد محافظ دکتر مصدق، سرهنگ نصيري توسط سرهنگ ممتاز دستگير و در نيمه کودتا به شکست مي انجامد و شاه و ثريا به بغداد گريختند.
کودتا در شرايطي اتفاق افتاد ه دکتر مصدق همواره سرتيب تقي رياحي رييس ستاد ارتش را در جريان توطئه اي که در حال شکل گيري بود قرار داد و هميشه در پاسخ جمله خيالتان راحت باشد اوضاع آرام و تحت کنترل است روبرو مي شد .لازم به ياد آوري است سرتيب رياحي با توصيه تني چند از رهبران حزب ايران در اين سمت قرار گرفته بود ....
پس از شکست کودتاي اول در 25 مرداد ماه ميتينگ بزرگي به دعوت حزبها و اتحاديه هاي هواداران نهضت ملي در ميدان بهارستان تشگيل گرديد که مسوليت اداره آن به عهده حزب ملت ايران بود و محل سخنراني ها بالکن دفتر جلالي نائيني بود. کسانيکه در بالکن حضور داشتند آقايان دکتر شايگان – مهندس رضوي –مهندس زيرک زاده – دکتر فاطمي–دکتر سعيد فاطمي – جلالي نائيني – داريوش فروهر–حاج حسن شمشيري – حاج حسن قاسميه – کريمپور شيرازي –ابراهيم کريم آبادي و... که از اين ميان آقايان جلالي نائيني – دکتر فاطمي – مهندس زيرک زاده – و دکتر شايگان و مهندس رضوي سخنرانان اصلي بودند ومن نيز در كنار دكتر فاطمي حضور داشتم .
در فاصله 25 تا 28 مرداد 1332 مطبوعات کشور شرايط بسيار ويژه اي را مي گذراند ند .
advertisement@gooya.com |
|
روزنامه ها به شيوه بسيار تند به عملکرد کودتا چيان و دربار مي تاختند و از سوي ديگر جناح انگليسي حزب توده بوسيله عوامل خود به آتش سوزيهاي پراکنده و تخريب محل هايي چون دفتر حزب ملت ايران و با طرح شعارهاي تند عليه دربار شاه وشعار نويسي بر روي ديوارهاي شهر (همچون اوايل انقلاب ) و نام گذاري خيابان ها و پايين کشيدن مجسمه هاي رضا شاه و محمد رضا شاه و برخوردهاي تند با ساير کسانيکه مخالف اين اعمال زود هنگام بودند و ايجاد نگراني و وحشت در مردم زمينه را براي کودتا فراهم ساختند
در 25 مرداد مصاحبه مطبوعاتي زاهدي با کمک اردشير زاهدي باخبرنگاران نيويورک تايمز و آسوشيتدپرس در مخفيگاه خود که در منزل زيمر من (يکي از کارمندان سفارت امريکا واقع در خيابان بهار ) پتهان شده بود انجام گرفت و همچنين اقدام به تکثير و توزيع فرمان نخست وزيري زاهدي در سطح شهر نمودند و براي جلب حمايت لشکرها اردشير زاهدي به اصفهان و سرتيب فرزانگان به کرمانشاه فرستاده شدند وآنها از کودتا اعلام پشيماني کردند.
هندرسن که نزديک به دو ماه در ايران نبود و در آمريکا در متن توطئه بر اندازي حکومت ملي دکتر مصدق قرار داشت و با شکست کودتا بدون فوت وقت در عصر روز دوشنبه 26 مرداد وارد ايران شد پس از تماس با کيم روز ولت و آگاهي از چگونگي برنامه کودتا و مشاهده و تظاهرات توده اي ها در ساعت 6 بعد از ظهر بديدار دکتر مصدق شتافت و اين ملاقات با گله و شکايت طرفين از وضع ناآرام موجود به پايان رسيد ، هندرسن مي گويد وقتي دکتر مصدق را ترک کردم او در وضع روحي خوبي بود هندرسن از برخورد رسمي و غير معمول مصدق حدس مي زد که وي دست آمريکا را خوانده واز مداخله آنها آگاهي داشته است و دکتر مصدق در سراسر مطالب خود با متلک ها و لحن نيمه شوخي و كنايه آميز به توطئه آمريکا و انگليس گوشه مي زد حتي يک بار صريحـا گفت نهضت ملي ايران تصميم دارد که در قدرت باقي بماند و تا آخرين نفر اگر هم تانک هاي انگليس و امريکا از روي نعششان بگذرد مقاومت نمايند .
نا آرامي هاي سازمان يافته از صبح روز 28 مرداد از جنوب تهران شروع شد ونقاط مختلف شهر دسته هاي دويست و سيصد نفري از اوباش و اراذل با همکاري افسران و سربازان با کاميون ها و جيپ ها و وسايل ارتشي به نفع شاه ومخالفت با دولت ملي شعار مي دادند و در اين تظاهرات زن هاي محله بدنام شهر به رهبري محمود مسگر و ملکه اعتضادي نقش اساسي داشتند وافرادي که بطور فعال از ابتدا در اين كودتا شركت داشتند عبارت بودند از : سيد مصطفي کا شاني ( فرزند آيت ا.. کاشاني)، اردشير زاهدي ، مهدي مير اشرافي ، ملکه اعتضادي ، دکتر بقايي ، حسين مکي، حايري زاده، علي زهري ،مهدي پيراسته ، شمس قنات آبادي و دار دسته شعبان بي مخ ،طيب حاج رضايي،رمضان يخي و.... که حمله به ادارات از ساعت ده صبح به بعد با ورود گروهي از چاقو کشان حرفه اي واوباش به ميدان عمليات شروع شد محل استقرار آنها در سبزه ميدان وسپس به دسته هاي کوچکتر تقسيم شدند و طبق برنامهاي که در اختيار آنها گذاشته بود عمل کردند .محل راديو اشغال شد اولين پيام راديويي حاکي از پيروزي کودتا گران بوسيله ملكه اعتضادي و سپس مهدي مير اشرافي مدير روزنامه آتش و مهدي پيراسته از راديو خوانده شد و اما در ساعت 2 بعد از ظهر در منزل دکتر مصدق آقايان دکتر فاطمي ،دکتر صديقي ، مهندس حسيبي، مهندس رضوي ، نريمان ، ملک اسماعيلي ، دکتر شايگان ، مهندس زيرک زاده ،سيف الله معظمي واعضاي دفتر نخست وزيري حضور داشتند و دکتر مصدق از همکاران خود مي خواهد که منزل را ترک نمايند وخود اصرار داشت که در منزل خواهم ماند ولو کشته شوم آقايان هم مي گويند در صورتي خواهند رفت که ايشان هم از منزل خارج شده بالاخره با اصرار همگي دکتر مصدق ناگزير به ترک منزل با استفاده از نردبان از طريق منازل همسايه مي شوند و در تمام مدت گارد محافظ منزل دکتر مصدق بفر ماندهي سرهنگ ممتاز با قدرت تمام با کودتا گران مقابله و مقاومت کرد و در ساعت 30/5 بعد از ظهر 28 مرداد دفاع خانه دکتر مصدق در هم شکست و تا ساعت 8 شب که حکومت نظامي بود مهاجمان فرصت داشتند تا به درون خانه بريزند و هرچه بود به غارت بردند و سپس خانه را به آتش کشيدند . دکتر مصدق و دکتر شايگان و دکتر صديقی و مهندس معظمی به خانه مهندس معظمی رفتند. در پی اعلاميه فرماندار نظامی مبنی بر احضار دکتر مصدق و همکاران او روز بعد خود را به فرماندار نظامی معرفی نموذند در نتيجه بوسيله خود رو های شهر بانی به فر مانداری نظامی برده شدند و در ساعت 18/18 به باشگاه افسران محل استقرار کودتا گران نزد زاهدی برده شدند و سپس به محل لشگر 2 زرهي محل دستگيري زندانيان منتقل شدند.
آنچه ابر قدرتهاي انگلستان و آمريکا در آن زمان مصمم کرد که دولت ملي و مردمي مصدق را سر نگون کنند .تنها جبران ملي شدن صنعت نفت نبود زيرا با پيدا شدن منابع نفت در ديگر سرزمينهاي منطقه مشکلي براي تامين انرژي وجود نداشت خطر کمونيست هم به تاييد مدارک و تمامي افراطي گري هاي حزب توده که رسما اافشا شده است نبوده و دليل اصلي وجود يک دولت ملت گراي و قدرت گرفتن حزبهاي ملي در ايران بود . ترس دولتهاي آزمند انگلستان و امريکا از الگو شدن مصدق و گسترش موج ملت گرايي و دموکراسي خواهي و به خطر افتادن منافع آنها در سراسر جهان بود که ملي شدن کانال سوئز آغاز آن تلقي مي شد .
اثر مهم ديگر ملي شدن صنعت نفت در ايران ، مبارزه مصدق در چارچوب قانون هاي بين المللي بود که در قطعنامه 1954 سازمان ملل حق حاکميت دائمي ملتها بر منابع طبيعي و بهره برداري از آن به رسميت شناخته شد و اين هديه اي و خدمتي ارزنده از سوي دولت ملي ايران و مصدق بزرگ به همه ملتهاي جهان بود.
تهران - 25 امرداد 1384 خورشيدي