ماهنامه ونیتی فر Vanity Fair چاپ نیویورک نوشت حسین خمینی نواده آیت الله خمینی آماده است برای برانداختن حکومتی که جدش در ایران بنیاد نهاد، با رضا پهلوی همکار کند به شرط آنکه رضا پهلوی رسما ترک سلطنت کند. نویسنده این مجله که پیام حسین خمینی را به رضا پهلوی رسانید می نویسد موضع رضا پهلوی در باره سلطنت، سیاست نپرس و نگو است. ونیتی فر در گزارشی به قلم کریستفر هیچنز ازتضادهای جامعه ایران می نویسد، و می افزاید علت مخالفت علمای برجسته شیعه با ولایت فقیه این است که ممکن است این مقام به طور موروثی یا از طریق وصیت به شخص کم سواد و خود بزرگ بینی منتقل شود که مردم ایران را به چشم طلبه هائی می بیند که به آنها خرج می دهد.
بهنام ناطقي (نيويورك)
نویسنده ماهنامه آمریکائی ونیتی فر Vanity Fair آقای Christopher Hitchens در مقاله مفصلی در شماره ژوئیه این مجله، از اینکه نوه آیت الله خمینی و شاهزاده رضا پهلوی در هواداری از جمهوری سکولار یا غیرمذهبی، و جدائی دین از حکومت در ایران، با هم همعقیده هستند، ابراز تعجب میکند. نویسنده ونیتی فر، از خیلی چیزهای دیگر هم حیرت کرده است، از جمله از طلاهای سقف گنبد امام رضا، بیاعتنائی بعضی از مردم به مقررات اسلامی، و همچنین از ولایت فقیه، حکومتی که در آن یک تن خود را قیم همه میپندارد.
بهنام ناطقی (رادیوفردا، نیویورک): همکار مجله وزین و پرتیراژ Vanity Fair به این میبالد که شاید تنها روزنامهنگار آمریکائی است که از سال 2002 به این طرف، که رئیس جمهوری آمریکا سه کشور عراق، ایران وکرهشمالی را در محور شرارت قرار داد، از این سه کشور دیدن کرده است.
آقای هیچنز در مقاله مفصلی از مشاهدات خود در سفری به تهران، مشهد، نیشابور، قم، اصفهان و شهرهای دیگر، ایران را کشوری پراز تضادهای شگفتانگیز مییابد. از جمله این تضادها را او در طرز زندگی بعضی مردم میبیند که از دید او، در انکار کامل واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و قانونی، جوری زندگی میکنند که گوئی در ایران حکومتی دینی حاکم نیست، گوئی حجاب کامل، قانون نیست، گوئی تماشای ماهواره و معاشرت آزادانه با جنس مخالف ممنوع نشد، گوئی آزادی بیان وجود دارد، گوئی رابطه ایران و آمریکا صمیمانه است و گوئی اصلا در آمریکا هستند. وی میافزاید جنبه منفی این زندگی در حالت انکار، هزاران زن و مردجوانی است که در بلوارهای دودآلود شهر به معامله هرچیز از هروئین و کوکائین گرفته تا سکس و ویدئوی پورنو، مشغولند و مدام توسط پاسدارها سرکیسه میشوند.
نویسنده ونیتیفر، گزارش خود را با دیداری از حسین خمینی نوه آیتالله خمینی شروع میکند که در منزل خود در قم بعد از پذیرائی با سوهان و چائی و شربت، به او میگوید حامی مداخله آمریکا در ایران است و میافزاید در دیدگاه خود در باره عدم مداخله روحانیت شیعه در سیاست با آیتالله علی سیستانی، روحانی مقیم نجف همعقیده است، و میافزاید خواهان حذف حکومتی است که پدر بزرگش در ایران بنیاد گذاشته است.
حسین خمینی میگوید فقط جهان آزاد به رهبری آمریکا است که میتواند دمکراسی به ایران بیاورد، و با کنجکاوی نظر نویسنده را در باره طرح رفراندوم زیر نظر سازمان ملل برای تغییر نظام ایران میپرسد. حسین خمینی میگوید مایل است روزی با شاهزاده رضا پهلوی دیدار کند و حتی با او همکاری کند، به این شرط که آقای پهلوی از پادشاهی صرفنظر کند.
نویسنده پیام حسین خمینی را در دیداری در آشپزخانهای واقع در زیرزمین یک خانه در واشنگتن، به شاهزاده میدهد، که به قول او به شدت سعی میکند شاهانه جلوه نکند. وی مینویسد رضا پهلوی در باره سلطنت از سیاست نپرس و نگو پیروی میکند، و بارها با اصراری قابل ستایش، تکرار میکند که فقط میخواهد در ایران حکومتی مردمسالار و غیرمذهبی روی کار بیاید.
کریستفر هیچنز، نویسنده Vanity Fair در بخش دیگری از گزارش مفصل خود از ایران، از دیداری از آرامگاه امام هشتم شیعیان در مشهد مینویسد. در آنجا متولیای که او را از راه یک آسانسور مخفی به تماشای گنبد زرین میبرد، بعد از پذیرائی با چای و شیرینی از وی میپرسد آیا فکر میکنید که آمریکا به کمک ما خواهد آمد یا همه اینها حرف است؟ این متولی که از وی نام برده نشده میگوید حداقلاش این است که آمریکا در تهران سفارتخانه باز کند. در اصفهان هم یک خانواده مذهبی میزبان نویسنده، مدام در باره راههای براندازی حکومت حرف میزنند و دختر جوان و محجبه خانواده، که با مرد نامحرم دست نمیدهد، از او میپرسد میشود آمریکا بیاید رژیم را بیندازد و بعد از یک هفته برود؟
advertisement@gooya.com |
|
نویسنده ونیتیفر که ظاهرا چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران بوده، بخش دیگری از مقاله خود را که نوعی سفرنامه اجتماعی-سیاسی است، به تشریح ولایت فقیه برای خوانندگان آمریکائی اختصاص داده است. وی مینویسد نظریه آیتالله خمینی که جمع کثیری از روحانیون شیعه به خاطر مخالفت با آن به زندان افتادند، این است که مردم یک کشور مثل افراد یتیم و صغیر باید مورد قیمومت یک روحانی قرار گیرند. وی مینویسد علت مخالفت روحانیون برجستهای مانند آیتالله سیستانی با این نظریه این است که ممکن است حکومت مطلقه در اثر اتفاقات تاریخی و وصیف و نظایر آن، به دست فرد کمسوادی بیافتد که به جنون خودبزرگبینی دچار است و مردم کشور را به چشم طلبههائی میبیند که از او خرج میگیرند.