اظهارات مجدد عبدالله رمضان زاده، سخنگوى دولت در دومين هم انديشى اصلاح طلبان كرد بار ديگر جغرافياى سياسى كشور را دستخوش واكنش هاى مختلف ساخت.
رمضان زاده عصر پنج شنبه با طرح مباحث قومى و قبيله اى اعلام كرد كه «ما كردها به شرطى در انتخابات شركت كرده و راى خواهيم داد كه تضمين كافى به ما داده شود كه در انتخابات داراى سهم هستيم».
وى كه پيش از اين طى اظهاراتى آراى ۳ ميليونى كردها را در انتخابات رياست جمهورى وجه المصالحه مطالبات قومى قرار داده بود همچنين گفت كه «ايران مال ما كردهاست و اگر كسى ايران را از ما بگيرد به تهران مى رويم، در قدرت شريك مى شويم و آن را پس مى گيريم» رمضان زاده در اين زمينه هيچ گونه اشاره اى به مكانيزم پيشنهاد خود براى باز پس گيرى قدرت نكرد. اظهارات سخنگوى دولت روز پنج شنبه در حالى صورت گرفت كه خبرگزارى هاى متمايل به جبهه دوم خرداد انعكاس چندانى را از اين نشست به خروجى هاى خود ارسال نكردند. سايت «امروز» تنها سايت اصلاح طلبان بود كه در يك فرار به جلو سعى كرد به خنثى سازى واكنش هاى احتمالى اظهارات رمضان زاده از سوى منتقدين اصلاح طلبان بپردازد. سايت «امروز» طى خبرى هدفمند نوشت كه عبدالله رمضان زاده در روزهاى آينده مورد حمله شديد! محافظه كاران در زمينه مسائل قومى قرار خواهد گرفت تا خاتمى وى را از دولت عزل نمايد (!) انتشار اين خبر جهت دار در حالى صورت گرفت كه جنس سخنان عبدالله رمضان زاده مانع از آن نگرديد كه حتى اصلاح طلبان كرد نيز اظهارات وى را مورد نقد جدى قرار دهند. خبرگزارى فارس در اين زمينه گزارش داد كه اصلاح طلبان كرمانشاه با انتقاد از سخنان رمضان زاده فراخواندن كردها به سهم خواهى بيشتر در قدرت را «تنش زا» و سخنان مطرح شده در همايش كرمانشاه را «تفرقه افكنانه» توصيف كردند. مهدى نوروزى و منان امينى، دبيران احزاب كارگزاران و مجمع روحانيون مبارز كه در اين همايش حضور داشتند و سپس آن را ترك كرده بودند، مباحث مطروحه از سوى سخنگوى دولت راتنش زا ارزيابى كردند و به طرح اين پرسش پرداختند كه چرا رمضان زاده كه سال ها در دولت حضور دارد به فكر تشكيل اين جلسه نيفتاده و در اين شرايط زمانى نامناسب اقدام به برگزارى اين نشست ها كرده است. اين افراد همچنين اظهار داشتند كه بيان مطالبات قومى و منطقه اى در شرايط حاضر احساسى و تفرقه افكنانه است و در حال حاضر بهترين كار دامن نزدن به اين مسائل است كه متاسفانه در اين نشست با بيان احساسى و تندى ارايه شد.
هدف از طرح مباحث قوميتى
قدرت از كف رفته و افكار عمومى از دست رفته برخى از افراط پيشگان در جبهه دوم خرداد را به طرح ها و سناريوهايى رهنمون ساخته است كه بى شك بهره گيرى از مباحث قوميتى يكى از طرح هاى مخاطره آميز و آسيب رسان به مقوله امنيت و مصالح ملى مى باشد. بى ترديد در تحليل محتواى اظهارات رمضان زاده در خصوص مطالب قوميت گرايانه سطح اصلى را تلاش براى ماندن در قدرت تشكيل مى دهد اما اهداف ديگرى كه در اين زمينه قابل تأمل مى باشد عبارت است از:
الف) مصادره آراى قومى: حضور قوميت هاى مختلف در كشور از جمله كرد ها، ترك ها و لر ها و .. يكسره مى تواند شاخك هاى تصميم گيران تشكيلاتى احزاب مختلف را براى بهره گيرى از آراى منطقه اى حساس نمايد. در اين زمينه به نظر مى رسد اظهارات رمضان زاده، در وهله اول تلاش براى معترض ساختن پيكره اجتماعى كردها و ايجاد شور كاذب در آنان و مصادره ساختن اين هيجان در عقبه كانديداى حزبى اصلاح طلبان باشد.
قراردادن شيشه هاى كبود برابر چشمان اقليتهاى قومى، اسير كردن هر حادثه بى رنگ به هزاران رنگ تنش آفرين، تبديل شرايط آنوميك به ناهنجار و ... آن چيزى است كه امروزه يكسره به آن دامن زده مى شود تا شايد شورى به پا خيزد اما غافل از آن كه بانگى كه بر مى خيزد براى دانگى است كه از كف مى رود. اين همه ماجرا نيست. اين شور كاذب در پس خود حديث هاى ديگرى را نيز فرياد مى زند.
ب) ايجاد گروه فشار: اصلاح طلبان اگر در انتخابات به پشتوانه واگرايى قوميتى پيروز شوند، فبها و اگر نه كه ايجاد يك گروه فشار دستاورد سناريوى آنها خواهد بود.
اگر بپذيريم كه گروه هاى فشار سازمان هايى براى حفظ منافع گروهى و جهت تاثير گذارى بر سياست هاى تصميم سازان و تدبيرگران هستند چندان بى مناسبت نخواهد بود اگر بگوييم كه ايجاد سازمانى از نيروهاى تهييج و ترغيب شده صرفاً يك بهره گيرى قوميتى در صدد ايجاد فشار به دولت آينده خواهد بود اما نه براى مطالبات قوميتها كه براى خواست ها و منويات تصميم گيران حزبى. شايد به همين دليل باشد كه برخى عناصر پشت پرده اين قبيل اظهارات در راستاى تشكيل اين گروه فشار بخشهاى زير را نيز به اين گروه اضافه كرده اند. بخش هايى كه با تأمل در حركات برخى از جريانات سياسى در مى يابيم كه اينان، سازمان دهى قوميت ها، ايجاد منافع مشترك (سهم در دولت آينده، عدالت جنسيتى) و اعمال فشار به نظام را نيز در دستور كار خود قرار دادند. بر اين باوريم نداهايى كه براى بهره گيرى از مطالبات قومى در دستور كار برخى از احزاب قرار گرفته بى ترديد سرانجامى نخواهد داشت چراكه در كلام اينان سوزى نيست كه خامان را پخته كند. قوميت هايى كه پيش از اين با وجود پاره اى از اختلافات در طول سال هاى متمادى، زندگى در سايه وحدت را تجربه كرده اند نمى توانند از خود پرسش نكنند كسانى كه تا ديروز خود در منصب حكومت بودند چگونه است كه با پايان زمامدارى، به ناگاه مطالبات از دست رفته مورد تأكيد آنها قرار مى گيرد.
ج) منتاليتى فدراليزه: برپايه تحليل محورى يعنى همان ماندن در اريكه قدرت اين قبيل اظهارات را مى توان نه به تأكيد بلكه به تقريب، بهره گيرى از پيشينه ذهنى قوميت ها براى حكومت به دور از سانتراليسم (مركزگرا)، تصور كرد. تحريك احساسات گريز از مركز آنى است تا بدين طريق با ايجاد تصور تشكيل فدراليزم دولت آينده را به بازى امتياز وادار كنند. به ديگر بيان اينان خود را تنها بازيگر شهر قوميتها معرفى كرده اند و دولت آينده را به اين شرط كه اينان تنها گروه تأثير گذار بر قوميت ها هستند به امتياز دهى وادار خواهند كرد.
نتايج و تهديدات
بازى امروز اين بخش از افراط پيشگان گروه هاى سياسى در برگيرنده نتايج بى شمارى است كه برخى از آن ها مترادف با تهديدات است. اين موارد عبارتند از:
۱- پاك شدن خطوط قرمز:
اگر بپذيريم كه خطوط قرمز در هر جامعه اى، ترسيم كننده جغرافياى هويتى نظام ها و جوامع است بى شك خواهيم پذيرفت كه تاريخ نظام ها و اجتماعات فاقد خطوط قرمز، تاريخ سكوت است. در جوامعى كه بى ترديد خطوط قرمز آن درو نمايه و سويه اى قانونى معرفى مى شوند بايد پذيرفت كه خطوط قرمز از جنس قانون هستند.
اظهارات واگرايانه سخنگوى دولت تلاشى خواهد بود براى پاك كردن خطوط قرمز؛ خطوطى كه هرگونه بهره گيرى از مطالبات قومى و تهييج و ترغيب آن ها به هنجار شكنى و ساخت شكنى را ناهنجار دانسته و اجازه ورود به اين حريم را به كسى نمى دهد، حال اين گونه اظهارات با توجه به تمهيدات گفته شده چه معنايى خواهد داشت؟ آيا معنايى جز تكيه بر طبيعت ملوك الطوايفى قبيله اى و طايفه اى خواهد بود؟ آيا بر محورهاى روحيه تمامت خواه، مونولوگ (تك صدا)، نظم گريز و پايين بودن آستانه تحمل اشاره نخواهد كرد؟
advertisement@gooya.com |
|
۲ - برهم زدن بازى دمكراتيك (بازى با حاصل جمع جبرى صفر):
تكيه بر قوميت هاى مختلف و رسيدن به قدرت بدون طى روندهاى دمكراتيك خود مى تواند از آغاز يك چرخه فشار و شروع بازى انحصار جديد حكايت داشته باشد. بازى اى كه احزاب خود را نه بر اساس شايستگى ها و توانايى ها كه بر اساس قهر اجتماعى خود، تخريب ديگران و ... تعريف مى نمايند. بى شك طى اين فرايند براى جامعه اى كه در مسيرگذار به دمكراسى گام بر مى دارد، مى تواند در حكم يك موج باز گشت باشد. در ضمن بازى اى كه در آن تمامى جوانب مصالح و منافع ملى لحاظ نگردد بازى اى خواهد بود با حاصل جمع جبرى صفر. بى ترديد آنچه كه گفته شد حديثى بود از جنس دغدغه ها، دغدغه هايى كه دست هايى را براى كدر ساختن فضاى سياسى كشور در پس برخى از حوادث مى بيند. ادامه داستان اين دغدغه و بازيگران آن باشد براى وقتى ديگر.