جهاني شدن، فناوري اطلاعات و چالشهاي فراروي پليس، اميرحسين ياوري، فارس نيوز
دريچه هاي نو، مفاهيم متنوع،ايده ها ومسائل جديد ذهن هاي جستجوگر افراد را به خود مشغول مي سازد و در نتيجه هر کس ازمنظر خود به موضوعات پيرامونش نظر مي اندازد و تلاش مي کند تا با بيشترين امتياز از دوره جديد زندگي خود عبور کند همانگونه که کرونين مي گويد:
زندگي يک راهروي ساده ومستقيم نيست که ما درآن آزاد و بي دردسر گام برداريم و پيش برويم، زندگي مسيري تو در تو و پرپيچ وخم از گذرگاههاست که ما بايد راه خود را جستجو کنيم.
هر روز در رسانه ها و کتب منتشره واژه هاي جديدازجمله اينترنت، بانک مجازي، تجارت الکترونيک و يا تقسيم بنديهاي جديد مانند تقسيم دوره هاي زندگي به بشر به موج هاي اول و دوم و سوم و ... منتشر مي شود و هر کس به فراخور حال خود ، نظروديدگاه اختصاصي خود را سامان مي دهد يکي از اين واقعيت ها ، واژه جهاني شدن است.
دراين خصوص بحث هاي زيادي صورت گرفته شده است و همانند ساير موارد، انسانها و در پي آن لزوما دولتها نيز از بين چند گزينه يکي از آنها را انتخاب نموده اند از جمله:
1-اين واژه يک حرف جديد و نوعي مد محسوب مي شود لذا گذرا است.
2- صبرمي کنيم تا چند سالي بگذرد و واکنش افراد يا کشورهاي ديگر را بررسي مي کنيم.
3-نه خيلي عميق و نه خيلي گذرا و صرفا درحد تبليغات و حرفي براي گفتن به بررسي موضوع مي پردازيم.
با اختصاص زمان مناسب، ضمن ريشه يابي به علل و عوامل نضج موضوع پرداخته و ضمن تحليل فرصتها وتهديدات ، به افزايش نقاط قوت و کاهش نقاط ضعف مي پردازيم.
5- دريک رفرم شديد، کليه ساختارها قبلي را به تفکر، ساختار و فناوري جديدي تبديل مي نماييم اماتصميم گيري در هر يک از موارد فوق بسته به پيشينه ، شرايط فعلي، ارزشها، اهداف آتي و برنامه ها و روشهايي که براي کنترل دستيابي به اهداف مد نظرقرار داده ايم تفاوت مي کند.
تاريخچه جهاني شدن:
از نهاد بشر اينگونه بر مي آيد که اگر در جزيره ايي زندگي کند و بداند که در آن حوالي جزيزه ايي ديگر وجود دارد ، اول به قصد شناسايي ، تعيين ابعاد و سپس در جهت تعيين نقاط قوت و ضعف خود جزيره جديد قدم برمي دارد و اگر شرايط اجازه داد نسبت به ضميميه نمودن آن به جزيره قبلي اقدام مي کند به همين خاطراست که اگر کالاهايي درکارخانه ايي توليد شود، تواناييهاي آن درساير قاره ها نيز تاثيرگذار خواهد بود يعني اگر جهان را يک سطح در هم تنيده و گسترده قلمداد کنيم آنگاه هرنقطه ايي از عالم مي تواند ساير بخشها را تحت تاثير خود قرار دهد . نکته اي که مسلم است آنکه جهاني شدن يک واقعه اي مقطعي نبود بلکه بيشتر يک روند محسوب مي شود که به همان نهاد بشر بر مي گردد. برخي از صاحب نظران اين روند را درپنج بخش تقسيم بندي نموده اند:
* روند اول:
از دهه 1990 تاکنون اهميت شرکتها درنظام جهاني بيش از اهميت دولتها شده است و کشورها برحسب شرکتهاي خودشناخته مي شوند مثلا فروش شرکت جنرال موتورز( 178 ميليارد دلار در سال) تقريبا معادل توليد ناخالص ملي 40 کشوردرحال توسعه مي باشد.
*روند دوم:
گستردگي و به هم پيوستگي بازارهاي پولي، مالي و بورس جهاني است.
* روند سوم:
گسترش ارتباطات ماهواره ايي و شبکه هاي کاميپيوتري و درنتيجه گسترش داد وستدهاي فرهنگي و اطلاعاتي در سطح جهان است بطوريکه در فنلاند يک چهارم و در آمريکا يک دوم مردم کاربر اينترنت مي باشند.
گسترش شبکه حمل و نقل بين المللي و کاهش شديد هزينه هاي آن مي باشد بطوريکه شاخص هزينه ها از سال 1920 تا سال 1990 از 100 به 18 تقليل يافته است . هزينه مسافرت هوايي برمبناي نفر/ مايل از 68/0 درسال 1930 به 11/0 در سال 1990 کاهش يافته و قيمت رايانه نيز طي سي سال گذشته جداي از تحولات کيفي در قابليت هاي آن تقريبا 125 برابر تقليل يافته است.
* روند پنجم:
تقسيم کار گسترده در همه شاخه ها بويژه در سطح جهان مي باشد اين امر به افزايش کيفيت محصول و کاهش شديد هزينه ها منجر شده است.
اما اينکه جهاني شدن از چه زماني آغاز شده بايد به همان نهاد بشر مراجعه کرد واينکه چه زماني ، شايد مرکانتيليست ها و استعمار بهترين علامت براي قرن 16 باشند. اما درواقع تئوري ها و ابزارهاي جديد امکان فراگير شدن اين مفهوم را در سالهاي اخير عملي ساخته است.
* تعريف جهاني شدن:
هر چند تعريف دقيق و موجزي از جهاني شدن دردست نيست اما انديشيدن متفاوتي هر يک بر حسب نظر خود ، تعريفي را ارايه داده اند . مک لوهان که تقريبا سرشناس تر مي باشد. تمدن را بر سه تمدن: شفاهي، چاپي و الکترونيکي تقسيم کرده و اعتقاد دارد چون جامعه کنوني با بهره گيري از پيشرفتهاي الکترونيکي درحال حرکت بسوي مبادله اطلاعات بصورت چهره به چهره پيش مي رود پس جهان امروز مانند دهکده قديم در پي اشاعه فرهنگ شفاهي مي باشد.
مانوئل کاستل، جهاني شدن را ظهور نوعي جامعه شبکه اي مي داند که درادامه حرکت سرمايه داري، بهينه اقتصاد، جامعه و فرهنگ را در بر مي گيرد.
با جمع بندي نظرات پنج مفهوم ذيل استنباط مي شود:
1- جهاني شدن به عنوان بين المللي شدن است.
2-جهاني شدن به عنوان باز شدن مرزها يا حذف مرزها مي باشد.
3- جهاني شدن به عنوان يک فرآيند انتقال سرمايه به سوي قدرتمندان و يا حداقل بهترين بازيگران خواهد بود.
4-جهاني شدن به عنوان ايدئولوژي جهاني و همسان سازي تفکراست.
5-جهاني شدن به عنوان يک پديده علت و معلولي دريکسان سازي همه آحاد مردم قدم برمي دارد.
* سازمان تجارت جهاني (World Trade Organization) :
در سال 1947 ميلادي تعداد 23 کشور به منظور نظم بخشيدن به نظام تجارت داد و ستد کالادست به يک توافق عمومي زده و سازمان گات General Agreement on Tariff and Trdade را بنا نهادند و هر 4 سال يکبار به رفع موانع و غالبا در سطح صنعت و کشورهاي عضو پرداختند.
يکي از اهداف محوري ات تصميم اصل دولت کامله الواد يعني عدم اعمال تبعيض بين کشورهاي عضوبود واز حيث ساختاري يکي از موسسات تخصصي وابسته به سازمان ملل مي باشد. تا اينکه در سال 1995 ميلادي سازمان تجارت جهاني که موجودي فراتر از گات بود مبتني بر پيشنهاد کانادا، مکزيک و اتحاديه اروپا بوجود آمد اين سازمان جديد در تمام بخشها (حتي سرمايه هاي فکري) و در سطح تمام کشورهاي عضو که در حدود 136 کشور بودند معتقد به آزاد سازي محدوديتها بود هم اکنون بيش از 136 کشور با در اختيار داشتن درحدود 90 درصد تجارت جهاني عضو wto مي باشند . عمده ترين هدف اين سازمان عبارتند از:
1- تدوين قوانين تجارت بين الملي به منظور تسريع درتوسعه اقتصادي کشورها.
2-بالا بردن سهم کشورهاي درحال توسعه و کمتر توسعه يافته درتجارت جهاني.
3- کاهش شکاف سطح زندگي کشورهاي فقير وغني.
4- حفاظت از محيط زيست.
5- گسترش توليد ومبادله کالا.
6- دستيابي به توسعه پايدار.
* اين اهداف لازم است در راستاي اصول ذيل به تحقق برسد:
1- کاهش تعرفه هاي گمرکي به حداقل ممکن.
2-رعايت اصول کامله الوداد (هنگامي که دو کشور عضو به هم امتياز مي دهند اين امتيازات به کشورهاي عضو تسري مي يابد).
3-ممنوعيت استفاده از موانع غير تعرفه ايي ( کشور عضو به منظور حمايت از توليد داخلي نمي تواند محدوديتهاي مقداري در صادرات و واردات وضع نمايند).
4- رفع اختلافات تجاري بين اعضا از طريق انجام مذاکرات مستقيم.
* علاوه بر موارد فوق دولتها بايد موارد ذيل را رعايت کنند:
1- شفافيت اطلاعات و قيمت تمام شده کالا.
2-کاهش مباشرت دولت (کاهش سوبسيدها وهرنوع حمايت دولتي از سازمانها، شرکتها و افراد وحذف هرنوع محدوديت گمرکي ) و افزايش ابعاد نظارتي.
3-سمت گيري اقتصاد داخلي به نيازهاي اقتصاد جهاني.
4- حذف کليه حمايت هاي دولتي و واگذاري کليه امور به سيستم خصوصي کشور.
*جهاني شدن، تهديد يا فرصت:
درخصوص جهاني شدن انديشمندان زيادي دردنيا نظرات مختلفي ارايه داده اند که تلاش مي شود برخي از ويژگيهاي مثبت و منفي در اين خصوص را ارايه نمود:
الف - معايب:
1-تضعيف قدرت سياسي دولت درحد مسئول هماهنگي بين بخش خصوصي و توليد استراتژي.
2- کاهش روحيه ملي گرايي، قوم گرايي و مذهب گرايي.
3- خلق جوامع (بدون مرز) مجازي با پذيرش تساهل دراصول اوليه ارتباط (فرهنگ، رنگ پوست، تحصيلات، نوع قوم و مذهب).
4- رشد فقر درجهان بطوريکه در سال 1991 ، بيست درصد ثروتمندان داراي 61 برابر بيست درصد فقيرترين مردم جهان در آمد .داشتند در حاليکه در سال 1995 ثروتمندان 81 برابر فقرا در آمد داشتند اين موضوع فارغ از ابعاد جهاني، درداخل کشورها هم شرايط خاصي رادارامي باشد بطوريکه در سال 1979 نيز بالاترين گروه 10 درصدي درحدود 6/37 درصد در آمد را بخود اختصاص مي داد نکته مهم ديگر آنکه در آمد سرانه بالا بخودي خود فقدان شمار قابل توجه افراد کاملا فقير را تضمين نمي کند.
5- رواج سريع بحرانهاي مالي و آسيب پذيري کشورها ضعيف.
6- اخذ تصميم هاي مالي و پولي توسط موسسات بين المللي که غالبا با شرايط کشورهاي پيشرفته هماهنگ است.
7- فشار بر قانون اساسي کشورها و لزوم تغيير درمفاد آنها.
8- وضعيت سخت رقابت واحدهاي صنعتي داخلي با واحدهاي صنعتي سايرکشورها.
9- تشديد بحران اشتغال.
10- فرار مغزها بصورت فيزيکي و يا کارکردن انديشمندان براي شرکتهاي فرامرزي با بهره گيري از تحولات فناوري اطلاعات.
11- احتمال بروز تنش هايي که ريشه در همدردي قشري از جامعه با قشري از جوامع ديگر دارد.
12- کنترل دقيقمردم درکشورهاي پيشرفته و عدم امکان کنترل مردم درکشورهاي در حال توسعه.
13- حضور سيستماتيک کشورهاي پيشرفته درهمه ابعاد زندگي جهان سوم از طريق صدور فناوري پيشرفته بويژه درحوزه بانک هاي اطلاعاتي.
ب - مزايا:
1-تعداد بيشتري از مردم وارد گستره جهاني نظام سرمايه داري جهان مي شوند (يک ايراني مي تواند زميني را درشيلي و يا سهامي را درتوکيو بخرد).
2- رفاه جهاني ناشي از کاهش هزينه ها افزايش مي يابد.
3- سهولت در امر مهاجرت و برخورداري از شرايط بهتر زندگي براي مهاجران.
4-امکان دستيابي به فرد جهاني قابل وصول شده است.
5- امکان حل مسائل فلسفي ، رياضي، نجوم با بهره گيري از تنوع ايده ها عملي تر شده است.
6- ترس دولتها از اقدامات غيرمسئولانه.
7- دو طرفه شدن ابزارکنترل دولت - مردم.
8- افزايش کارايي محصولات توليدي.
9- افزايش سطح علمي و آموزش منابع انساني.
10- امکان جذب نيروي انساني با هوش و علاقمند.
نکته مهم اين است که به اين موضوع باکدام ديد نگاه کنيم بطوريکه تيغ جراحي هم مي تواند عامل آسيب به جسم باشد و هم عامل کاهش آسيب رسيدن به بدن محسوب گردد.
نکته قابل توجه آن است که اين تيغ را چه کسي بدست بگيرد؟
* شرايط کلان اجتماعي:
اگرکمي به ابتداي بحث نظر کنيم آنگاه در مي يابيم که تغييرات بسيار سريع در حوزه هاي متفاوت زندگي هر چند رفاه جسماني بسياري را براي ما فراهم ساخته اند ولي در عين حال فشار زيادي ناشي از انطباق پذيري وانعطاف پذيري را نيز بر ما وارد ساخته اند شما مجبوريد پس از خريد هرنوع جديدي از گوشي موبايل، تلويزيون، خودرو ، چندساعت دفترچه کار با آن را بخوانيد و اين تازه اول راه است. شکل هاي متنوعي از شغل، فرآيندهاي توليد، صنايع، عملکردها ، سازمانها، رفتار با منابع انساني، استراتژيها و هزاران موضوع ديگرنيز احتياج به آموزش اوليه دارند، يعني تغيير در رفتار يعني آدمها بايد بگيرند مرتبا ساختارهاي ذهني خود را فورمت کنند و فرآيند جديدي را مبتني بر شرايط روز جايگزين آن نمايند بعبارت ديگر هر روز جسم راحت تر شده ولي روح بيشتر درگير انواع مسائل متنوع وگوناگون مي شود کمي به اخبار روزانه توجه کنيد مرتبا قيمت ارز، بورس، شيوع برخي بيماريها (مانند سارس، جنون گاوي، هپاتيت ب) ، رفتارها تروريستي زلزله و غيره پخش مي شود تا اگرکسي در حوزه ايي سرمايه ايي دارد زودتر گليم خود را آب بکشد.
يکدستگاه خودرو ، هواپيما، رايانه و بسياري از اقلام ديگر هم اکنون فاقد توليد کننده مشخصي هستند رقم قابل ملاحظه ايي قطعه توليد شده توسط کشورهاي متنوع با يکديگر مونتاژ شده و تبديل به يک کالا مي شوند درحاليکه شرکتي عملياتي خدمات پس ازفروش را بعهده مي گيرد که سهام آن متعلق به شرکتهاي توليد کننده آن کالا نمي باشد.
سازمانها، شرکتها وحتي دولتها درک مي کنند که تعامل آنها با محيط هاي بيروني درحال افزايش است لذا بخشهاي کوچکتر بتدريج خود اتکاتر و غير قابل کنترل تر مي شوند دربسياري ازمواقع ديگر حتي کارمند بعد از خود را نخواهيم ديد او در آينده اطلاعات را ازيک کد ( که نمي داند کجاست) دريافت مي کند ، تغييرات لازم را مطابق استانداردها انجام مي دهد ومطابق فرامين، محصول جديد را به نفر بالاتر که داراي يک کد است (ولي نمي داند کجاست) ارسال ميکند. اينکه او اينکار را چه ساعتي در چه حالتي و درکجا انجام مي دهد مهم نيست بلکه اثر بخشي و صحت اقدامات انجام شده اهميت دارد.
مديران بايد يادبگيرند که ساختن سوله ها، بايگانيهاي قطور، انواع و اقسام پوشه ها و آدمهاي بي حوصله و يخ بدرد همان بايگانيها مي خورند. امروز اگر تحولات اساسي درنگهداري اطلاعات را بپذيريم آنگاه درک مي کنيم که فرآيند تبديل داده خام به اطلاعات تنها راز موفقيت افراد، مديران، سازمانها وحتي دولتها هست زيرا همه چيز بسوي مجازي شدن پيش مي رود ديگر مهم نيست که يک سازمان چندنفر کارمند دارد مهم آن است که چند نفر کارمند اگاه به علم تبديل داده به اطلاعات را دارد.
اخيرا دسته ها وگروههاي مختلف ازنوجوانان تا وبلاگ نويسها وطرفداران انديشه هاي خاص سياسي و اجتماعي و فرهنگي ديگر در پي تماس تلفني يا توزيع خبر نامه واعلاميه ها نبوده بلکه با تهيه يک نامه الکترونيک يا يک پيغام در صفحه وبلاگ خود و کپي آن براي هرکس ( به هر تعداد) و فشار دادن يک دکمه قرارهاي بعدي را قطعي مي کنند. آيا ابزارهاي سابق کنترل مانند داشتن کمان در جنگ الکترونيک نمي باشد؟ دراين راستا لزوم افزايش مهارتها و بهره گيري از تجهيزات نوين که به استحکام حاکميت کمک مي کند ضروري به نظر مي رسد لذا نهادهاي دولتي لازم است سرمايه گذاريهاي مطالعاتي خود را درحوزه هاي زيربنايي گسترش ساختار يافته بدهند.
تحولات درعرصه کنترل:
فناوري اطلاعات تحولات اساسي در حيطه کنترل بوجود آورده است . بطوريکه اگر ابزارهاي کنترل را در چهار زمينه کلي تقسيم بندي نماييم، بدين نتيجه مي رسيم که کنترل از مراحل سنتي کاريزماتيک و بوروکراتيک گذرنموده و وارد عصر کنترل اينفورماتيک شده است.
دراينتوکراسي ، کنترل از طريق نرم افزارها ومبتني برتفکر ماتريسي اعمال مي شود سيستم کافي است تقاطع سطر و ستون را مورد توجه قرار دهد لذا با حداقل کنترل حداکثر اثر بخشي و کارايي پديد مي آيد بعبارت ديگر صرفا مکانيزم کنترل تغيير پيدا نموده است زيرا فناوري اطلاعات سبب يکپارچگي بيشتردستگا ه هاي حکومتي شده وتفکيک قوا را به حداقل مي رساند.
اما براي رفع اين شرايط، فناورهاي اطلاعات اگر از دو بعد کمي (وجود اطلاعات فراوان)و کيفي (اطلاعات شفاف و واقعي) دراختيار مردم قرار گيرد آنگاه پايه هاي دموکراسي تحکيم مي يابد.
جهاني شدن، فرهنگ و آينده :
فرهنگ را مجموعه آداب و رسوم ، انديشه ها، عقايد، هنرها ، آيين و اثار مردمي مي دانند که از نسلي به نسل ديگر منتقل شده است. حال اتفاق جديد آمده است تا آداب يکسان ، انديشه هاي همگون ، هنرها و آيين هاي هم شکل عرضه کند همه جا تبليغ مي شود که زبان غالب دردنيا انگليسي است بهترين کت و شلوار از کجا و بهترين ماشين توليد آنجاست ، مرفه يعني اينکه فرد اينگونه زندگي کند. درست است که دراين سپهر اطلاعاتي، مطالب بسيار زيادي در خصوص بوداد، زرتشت ، انبيا و پيامبران الهي قابل دستيابي است ما الگوي مصرف آن الگوي نيست که ريشه در مذهب خاصي داشته باشد.
امروز، ممکن است بنظر برسد که در مقابل پدر مرتب نشستن حداقل بخاطر اينکه ديگر او مراد، منبع توليد، اينکه معلم و بسياري يدگراز صفات نيست مي تواند ناديده گرفته شود!
امروز هر کس که بتواند عقائد، نظرات وعلائق خود را با بهره گيري از هنرهاي نوين و با بهره گيري از تکنيک هاي مناسب از دريچه مانيتورهايي متنوع به مخاطبان خود بهتر عرضه کند اوفردي با طرفداران بيشتراست که اين موفقيت بعلت تلاش بقيه نيز قطعا خيلي دوام نمي آورد مهم اين است که چه کسي آينده بهتري را ترسيم کند.
اين توجه به آينده از آغاز عصر اکتشاف رشد قابل توجهي يافته است و سيستمي موفق تر خواهد بود که بتواند تصويري روشن تر از فردا ارايه کند به همين علت در زندگي آمريکايي وانگليسي آينده سه ويژگي دارد:
1- آينده انگيزه ايي براي زنده کردن خوشبيني وايمان است.
2- آينده به توازن قوا و تحقق مسلک منجر مي شود.
3- آينده در سايه فناوري رايانه اي تجلي مي يابد.
لذا دراين شرايط به همه دنيا تحميل مي شود که آينده يعني دانش آنها ، بدون اينکه لزوم بررسي معنا داري آن دانش مورد توجه قرار گيرد.
جهاني شدن و پليس:
نيروهاي پليس معمولا با ساختار گرفتن تشکل هاي جمعي دراجتماعات و رواج شهر نشيني سامان مي يابند به اين معني که هر آنچه در زندگي بشر از قبل از تولد تا سالها پس از مرگش رخ مي دهد درحيطه کار پليس قرار مي گيرد. با اين حال لازم است تا به مقوله هاي ذيل به ديدي ديگر توجه بيافکنيم:
1- تجارت الکترونيکي:
برابر يک تعريف ساده: تجارت الکترونيکي رامي توان انجام هر گونه امور تجاري بصورت online و اينترنت بيان کردو بر حسب تعريفي ديگر عبارت است از مجموعه ارتباطات، مديريت داده و سرويسهاي امنيتي در اتوبان اطلاعات مي باشد که لازم است:
1/1- قابل اطمينان باشد.
2/1- قابل تغيير سايز باشد.
3/1- قابل پيگيري عادي نباشد.
4/1- هماهنگ با ساير سيستم ها باشد.
5/1 - با روشهاي پرداخت انعطاف داشته باشد.
6/1-از کارايي لازم برخوردار باشد.
اين وضعيت ، شرايط براي رسيدن به 400 ميليارد دلار در سال 2003 را فراهم ساخته است.
2- انواع مذاکرات الکترونيکي.
3- دولت الکترونيکي شامل شهروندان، بنگاههاي اقتصادي و موسسات دولتي.
4- بانکداري الکترونيکي.
5-انواع کارتهاي اعتباري.
6- شرکتهاي مجازي.
7-آموزش الکترونيکي.
8- انواع سمينارها وسخنرانيها.
9- اجراي فرامين از راه دور.
10- بهداشت الکترونيکي.
مشکلات پليس :
پليس بزودي متاثراز تحولات جهاني شدن با مشکلات ذيل در ابعادي جديدمواجه خواهد بود که نيازمند انجام مطالعات عميق درمراکز مطالعاتي ناجا مي باشد:
1- حذف مرزها يا تحول اساسي در مفهوم مرزهاي فيزيکي به تغيير اين ديواره سنتي مخافظ و دفاعي منجر مي شود پس ورود و خروج افراد ثبت نمي شود، نيازي به اخذ ويزا و مجوز جهت سخنراني نبوده و پس از سخنراني هم معلوم نيست چه کسي بايد کنترل شود.
2-شکل هاي جيد انتقال سرمايه، تفکر تلاش براي ايجاد واحدهاي " ايست و بازرسي "، دستگيري سارقان با روشهاي سنتي را به چالش کشانده و تصاوير متنوعي از پولشويي ساختار ذهني کار آگاهان پليس را دگرگون مي سازد.
3- رواج تفکرات، روشهاي زندگي، الگوهاي پوشش و تعدد عقايد و اعتقادات ، لزوم افزايش آموزشهاي عميق مذهبي درنيروي پليس را براي اصلاح دستورالعمل ها و بخشنامه ها را ضروري مي سازد زيرا آمار درگيريهاي پليس با افراد وجمعيت ها وگروهها افزايش خواهد يافت.
4- حذف حمايت هاي دولتي از صنايع داخلي، به ورشکستي آنها و افزايش بيکاري تا سقف يک دهم جمعيت کشورمنجر خواهد شد. افزايش بيکاري عامل عمده اعتراضات جرائم وتشنجات در جامعه مي باشد.
5-تبديل حوزه هاي اختيار دولتي به بخش خصوصي، توان پليس را از دسترسي به اسناد و مدارک و بانک هاي اطلاعاتي رايانه کاهش مي دهد لذا رديابي مجرمان با مشکل مواجه شده وهزينه هاي عملياتهاي انتظامي و لزوم حضور فيزيکي پليس در سطح جامعه افزايش مي يابد.
6- عدم تمايل افراد مستعد به استخدام درناجا و فرار نيروهاي انديشمند داخلي مجموعه پليس و يا کاهش شديد بهره وري آنها درداخل ناجا که ناشي از وجود فرصت هاي شغلي بهتر در بستر فناوري اطلاعات مي باشد.
7- عدم کارايي و اثر بخشي عمده ايي از فرماندهان و مسوولان ناجا بعلت عدم آشنايي آنها با مفاهيم جهاني شدن و فناوري اطلاعات، اين افراد مي توانند سرعت عمومي مجموعه را بسوي رشد کاهش دهند.
8-تنوع در ساختار نرم افزارهاي بانک هاي بانک هاي اطلاعاتي طراحي شده در نهادهاي دولتي و خصوصي سرعت دستيابي پليس به اخبار و اطلاعات مورد نياز را کاهش داده لذا خدمات انتظامي با تاخير دراختيارشهروندان قرارمي گيرد اين امر در ساده ترين حالت خود با افزايش شاخص ناامني رواني درجامعه منجر مي شود.
9-رشد بي سابقه در جرائم رايانه ايي، زيانهاي بانک ها و موسسات مالي و اعتباري شرايط بحرانهاي مالي و نفوذ به سايت ها ، سرقت اطلاعات و سو استفاده از اطلاعات و سوابق افراد پامکان بحرانهاي اجتماعي، سياسي و اخلاقي را براي افراد، خانواده ها، سازمانها و غيره فراهم مي سازد.
10- ارايه آموزشهاي خلاف قانون از تهيه بمب هاي دستي تا سرقت از واحدهاي صنفي و امثالهم به افزايش قدرت تحليل پليس دراجراي عملياتهاي صحيح انتظامي نياز دارد.
11- اجراي فرامين از راه دور ، جان بسياري از نيروهاي انتظامي را با خطر مواجه مي سازد و صدها مورد ديگر.
پيشنهادات:
موارد فوق لزوم انجام تحولات اساسي در ساختارها ، فرهنگ سازماني، عمليات ها، گروبنديها و آموزشهاي نيروي پليس را ضروري مي سازد دراين راستا پيشنهاد مي گردد پليس اقدامات ذيل را ملحوظ نظر خود قراردهد:
1- برنامه ريزي مبتني بر نظريه سيستم ها.
2- کوچک سازي.
3- جلوگيري از فرار فيزيکي يا انديشه نخبگان از طريق:
1/3- شناسايي کارمنداني که بايد بمانند وحذف افراد با بهره کم.
2/3- قدرشناسي از بازنشستگان و پرسنل جوان.
3/3 - ايجادفرصت جنب و جوش و تهور.
4/3-تغيير درنظام پرداخت.
4- استفاده از واحدهاي گشتي خودگردان وابسته به شبکه حرکت ديتا که به افزايش عملکرد تيم ها منجر مي شود.
5- تلاش در جهت تئوري پردازي ، تهيه دکترين انتظامي و خرد نمودن مفاهيم آن تا سطوح جزيي.
6- افزايش روحيه هماهنگي در فرهنگ سازماني ، ديتا و اطلاعات ، برنامه ريزي و کنترل به گونه ايي که هر واحد فعاليت ويژه خود را انجام دهد ولي درنهايت يک موزيک موزون و بازتاب يک هم نوازي هماهنگ بچشم جامعه بخورد.
7- تحول درنظام آموزشي افسران و درجه داران نيروي انتظامي.
8-آگاه سازي پرسنل ازتحولات محيطي ، منطقه ايي و جهاني.
9- آگاه سازي پرسنل از مباحث روانشناسي، جامعه شناسي، حقوقي و علوم ارتباطات.
10- جهاني انديشندن ومنطقه يي عمل نمودن.
11- راه اندازي و تقويت پليس انفورماتيک در راستاي ويژگيهاي دوران اينفوکراسي.
12- ايجاد تعامل هوشمند، پويا ومنطقي بين پليس و ساير نهادهاي دولتي بويژه حوزه هاي فرهنگي، صدا و سيما، مراکز مطالعاتي، حوزه هاي تحقيق و واحدهاي دانشگاهي.
نتيجه گيري:
با جمع بندي مطالب ارايه شده بنظر مي رسد که جهاني شدن يک روند طبيعي در مسير رشد توانمندان مي باشد اينکه ما آن توانمند هستيم يا خير؟ موضوعي جدا محسوب مي شود.
مهم اين است که ساخت تريلر بخاطر لزوم حمل بيشتر کالا صورت پذيرفته است . يعني اينکه هر انساني ماهيتا در اولين تلاش خود سعي مي کند جزيزه هاي اطراف، شهرهاي اطراف، کشورها، قاره ها و يا ساير کرات را مورد شناسايي قرار داده ، ويژگي هاي حوزه هاي جديد را مشخص کند، ابعاد آن را درک کند ، نقاط ضعف، نقاط قوت آن را تعيين و با شرايط خود مقايسه کند، نمايندگان، آداب وعقايد خود را به حوزه هاي نوين اعزام و ارسال و به ثبت آنها و گسترش آن موضوعات بپردازد. بديهي است درحوزه هاي جديد حالات متفاوتي رخ مي دهد که در يک تقسيم بندي بشرح ذيل مي باشد.
1- استيلاي فرهنگي:
به همان روش کشور مبدا زندگي و کار مي کند مثال: يک شرکت آلماني درايران بزبان اصلي کار کند.
2- همسازي فرهنگي:
آداب و روشها و زبان کشورمقصد را ياد بگيرد، کارمندان ايراني، آلماني حرف بزند.
3- مصالحه فرهنگي:
ترکيب دو حالت قبلي ، هر يک امتيازاتي به طرف مقابل بدهد مثلا هر دو طرف مترجم داشته باشند.
4- اجتناب فرهنگي:
هردو طرف از تعارض اجتناب کنند يعني هر دو طرف از هر نوع رويارويي پرهيز کنند.
5- هم افزايي فرهنگي:
ضمن ارج نهادن به ارزشهاي يکديگر، راه حل هاي جديد براي مسائل موجود ارايه شود.
با اين اوصاف ديگر تفاوت نمي کند که با شرايط جديد بجنگيم ياتمايل به گفتگو را افزايش دهيم مهم اينجاست که فرهنگ، آداب، تکنولوژي، لباس، زبان، دين و هر چيز مهمي که در زندگي ما وجود دارد بايد شرايط محبوبيت را داشته باشد تاهمه به آن توجه کنند يعني اگر رفتارهاي ما گوياتر ومنطبق تر بر عقايد جهاني باشد ما در اين مقوله و حوزه فاتح و تئوري پرداز خواهيم بود ، اگر همسان باشيم بايد مذاکره کنيم و اگر کمتر و ضعيف تر باشيم تنها راه حل ، مقاومت در مقابل شرايط حادث شده مي باشد.
اما نکته باريک و مهم و زيبا در اينجا همان مبحث مقاومت است . اگر همه ارکان محيط در حال تغيير است پس لزوما انواع ، شرايط و قابليت هاي مقاومت هم تحول و تغيير يافته اند. يعني اگر فکر کنيم مي توانيم با بستن دروازه از حمله مغولان به شهر جلوگيري کنيم يعني از ابزارمقاومت آن سالها بهره جسته ايم.
يعني اينکه صرف توجه به بالا و پايين رفتن نمودار ها نمي تواند شرايط ما را بازگو کند بويژه اينکه رفتار پليس با تحولات فرهنگي غالبا تحت دستورالعمل هاي مسئولان سياسي کشوري و فشارهاي مردمي است اما مجموعه نيروي انتظامي نيز مي تواند از ابزارهاي کنترل دو گانه ناشي از تکامل فناوري اطلاعات درکسب خبرهاي مردمي و تشريح وضعيت براي مردم بهره لازم و کامل را کسب کند زيرا کليه مقولات مورد بحث از جمله تاثيرات جهاني شدن ، دولت، تجارت، آموزش و بانکداري الکترونيکي نيازمند پليس هاي الکترونيکي موثري مي باشد که از هم افزايي بانک هاي اطلاعاتي توليد شده در سازمانها ونهادهاي دولتي وحتي خصوصي برخوردار تا امکان حصول سه هدف اصلي پليس يعني پيشگيري از جرم، کشف جرم و ارايه خدمات انتظامي به تمام اقشار جامعه عملي گردد. اين هدفي است که به همت والاي مسئولان نظام و نيروي انتظامي منوط مي باشد.
منابع و ماخذ:
1- جانسون، اسپنسر، چه کسي پنير مرا برداشت؟ مترجم: مامک بهادرزاده، نشر: پيک آوين، چاپ دوم ، تهران 1379.
5و4و2 - ايران زاده ، سليمان ، جهاني شدن وتحولات استراتژيک درمديريت و سازمان ، ناشر: مرکز آموزش مديريت دولتي (تبريز) ، چاپ 1380.
3- صنايعي و فتحي ، بازاريابي وتجارت الکترونيک ، مجموعه مقالات همايش جهاني و شهرهاي الکترونيکي و اينترنتي درجزيزه کيش، 1380.
6- تودارو، مايکل، توسعه اقتصادي درجهان سوم، مترجم : دکترغلامعلي فرجادي، وزارت برنامه و بودجه ، چاپ سوم ، تهران.
8و7 - زاهدي، شمس السادات، مقاله، نقش فن آوري هاي نوين ارتباطي درمديريت دموکراتيک جامع، دانشگاه علوم طباطبايي.
9- کري، جيمز دبليو، ارتباطات و فرهنگ ، مترجم: مريم داداشي ، ناشر: نقطه، تهران ، 1376 ، چاپ اول.
10- بختياري، شهرام، پرداخت مبالغ کم از طريق اينترنت، مجموعه مقالات همايش جهاني و شهرهاي الکترونيکي و اينترنتي در جزيره کيش ، 1380.
11- ابراهيمي و بختياري، دولت الکترونيکي، مجموعه مقالات همايش جهاني و شهرهاي الکترونيکي و اينترنتي درجزيزه کيش ، 1380.
12- زاهدي ، شمس السادات، مديريت فرامليتي و جهاني (نگرش تطبيقي) سمت، چاپ اول، 1379،تهران.
[ لينک مطلب اصلي]