یکشنبه 14 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شرايط امروز، شعر توأم با پيام مي‏طلبد، ايسنا

عضو هيأت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد گفت: از دهه 70 به بعد، سمت و سوي حركت شعر به سمت رهايي از معاني خاص رفته است.

دكتر ابوالقاسم قوام در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، با بيان اين‌كه در بعضي از انواع شعر هنوز توجه به محتوا و پيام مانند شعر جنگ و انقلاب زياد است، چون هدف شاعر، انتقال مفاهيم است، گفت: اما در كنار آن، اشعاري داشتيم و داريم كه در آن‌ها صرفا جنبه‌هاي زيباآفريني مطرح است و شاعر در انتقال مفاهيم، آزاد است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




او افزود: از دهه 70 به بعد، سمت و سوي حركت شعر به سمت رهايي از معاني خاص رفته است كه نظريه‌هاي ادبي بر اين مسأله و حركت دامن زده است، بويژه نظريات ادبي كه اولويت را بر كاركرد زباني، زيبايي‌شناسي و بلاغي شعر دانسته‌اند و اين مسأله باعث شده ذهن و ذوق شاعران تحت تأثير قرار گيرد.


قوام گفت: در جريان‌هاي شعر دهه 70 ، بحث مدرنيته و پست‌مدرن نيز باعث شده شاعران تا حدي از حوزه تعهد به معنا و معناگرايي دور شوند و گرايش‌هايي كه در دهه 70 در شعر وجود داشته، ‌معناگرايي را كم‌رنگ كرده و به حاشيه برده است؛ هرچند اين مسأله به تلقي شاعر از شعر نيز برمي‌گردد و عموميت ندارد.


او افزود: در ساحت‌هايي از شعر كه جهت‌گيري شاعر با هدفش و خودش مشخص است، بي‌ترديد اين شاعر نمي‌تواند از دريافت مفاهيم فاصله بگيرد.


عضو هيأت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد، محتوا را پايه اصلي كار براي شاعراني متعهد خواند و گفت: چنين شاعري نمي‌گذارد سخنش ابزار زيبا‌آفريني صرف باشد؛ بنابراين متناسب با تلقي شاعر، با اين دو رويكرد مواجه‌ايم.


او با تأكيد بر اين‌كه نمي‌توان به فضايي رسيد كه اثر فارغ از معنا باشد، تصريح كرد: شرايط امروز مي‌طلبد اگر شعري مطرح مي‌شود، توأم با پيام باشد. سخن بي‌معنا در واقع نداريم و نمي‌شود در هنر و كاركرد هنري كه ابزارش زبان است، آن زبان خالي از محتوا باشد؛ بي‌ترديد در ذات شعر و هدف شاعر، انتقال پيام در درجه‌اي از اهميت قرار دارد و لفظ و معنا دو روي يك سكه‌اند.


دكتر قوام تأكيد كرد: ما بايد راه خودمان را برويم و شيوه راه رفتن خود را داشته باشيم تا اين‌كه نگاه‌مان به سمت و سويي باشد كه با فضاي فرهنگي ما متناسب نيست.


او با اعتقاد بر اين‌كه زمينه‌هاي توفيق ما در بازگشت به راه و روش خود، توأم با تكامل شعري است تا به نوعي از ساحت‌هاي نو در شهر دست يابيم، گفت: در واقع توفيق هنري محصول اين نگاه دوسويه است؛ يكي اين‌كه از گذشته چه داريم و ديگر اين‌كه اكنون چه مي‌خواهيم داشته باشيم.


عضو هيأت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد با تأكيد بر پيوند توأم با روند تكاملي بيان كرد: بايد بدانيم كه شاهكارهاي گذشته ما بي‌بنيان نيست؛‌ پس نگاه دوسويه يكي بر بنيان و توجه به پيشينه فرهنگي و شعري بدون گسست از گذشته و ديگر اين‌كه در ساحت موجود چه چيز ابداع و آفرينش محسوب مي‌شود، براي رسيدن به توفيق لازم است.


قوام افزود: تكامل و جهش هنري، چنين تقابلي را در خود دارد و رسيدن به اين توفيق، انديشه و فكر مي‌طلبد و اگر اكنون حوصله فكر كردن و كشف موفق مسير آينده را نداشته باشيم، معنايش اين است كه قدرت كشف‌مان كم است كه بي‌ترديد به دست آوردن اين امر نياز به تبعيت از نظريات ساير فرهنگ‌ها ندارد.


او گفت: معتقدم تلاش براي نوآوري زياد و متنوع است؛ اما بايد پرسيد محصول اين تلاش‌ها در مقايسه با گذشته در توفيق و مقبوليت عام يافتن چقدر بوده است؟


قوام با بيان اين‌كه هرچند اين تلاش را نمي‌شود انكار كرد؛ اما ميزان توفيق در مقياس با جريانات نيما و حتا گذشتگان جاي سنجش دارد، اظهار كرد: در تاريخ شعر فارسي زمان‌هايي را داريم كه تلاش‌ بوده؛ اما انتخاب راهكار نامناسب يا تقابل‌ها باعث شده به توفيق نرسيم؛ مثل شعر سده 10 كه در تاريخ ادب فارسي يك نقطه روشن نيست؛ هرچند تلاش‌هايي بوده و ديوان‌هايي به چاپ رسيده است يا جريان بازگشت ادبي.


او گفت: انديشه احيا به تنهايي كافي نيست؛ بلكه راهكار احيا مهم است؛ مثل شعر دوره مشروطيت كه شعر طبيعي روزگار خودش است، يا نيما كه ميراث گذشته را جمع مي‌زند و با شناسايي نقاط قوت و ضعف به راهكارهاي مناسبي براي احيا دست مي‌زند. در دو سه دهه اخير تلاش‌ها زياد بوده و هست؛ اما انتخاب راهكاري كه به شعر مقبول عام بينجامد، مشهود نيست و اين امر ناشي از خودباختگي در برابر جريانات غرب و نظريه‌هاي ادبي، گسست از گذشته و ديگر مسائل است.


قوام افزود: اكنون انتخاب راهكار مهم است كه بشود گفت از دل اين تلاش‌ها يك جريان بالنده و قابل تداوم و شاهكارآفرين در آينده ديده خواهد شد.


او معتقد است: امروز اگر بشود فرزندان زمان خويش باشيم، حداقل كاري است كه مي‌شود كرد؛ زيرا دچار يك نوع جريان‌پذيري شده‌ايم كه با ذات، فضا و پيشينه و فرهنگ‌مان همخواني ندارد؛ بنابراين حداقل اين است كه روند ادبي زمان خود را دنبال كنيم و آن‌چه هستيم، باشيم.


اين مدرس دانشگاه در ادامه با بيان اين‌كه هر چند مي‌شود به هنر مثل يك مقوله صنعتي نگاه كرد، گفت: به راستي اين نگاه چقدر پايندگي خواهد داشت؟ متأسفانه در غرب، هنر جرياني تابع بازده اقتصادي شده و آفرينش هنري در خدمت دريافت مالي است؛ اما اين‌كه اين موضوع چقدر با جوهره هنر ارتباط دارد، جاي سؤال دارد.


قوام با طرح اين سؤال كه آيا هنر بايد جهت‌گيري خود را از ذوق عمومي بگيرد يا اين‌كه خود جهت داشته باشد، بيان كرد: بي‌ترديد هنر تعيين‌كننده مسير بايد باشد تا نارسيده‌ها را به مخاطب نشان دهد و بي‌ترديد اين هنر بازار هم خواهد داشت؛ زيرا محصولي مقطعي نيست و پايندگي دارد. اگر هنر قرار است براساس ذائقه مخاطب شكل گيرد، جوهره ذاتي خود را در واقع از دست داده؛ چون ذائقه عمومي، چرخش‌هاي عجيبي دارد.


او در ادامه افزود: گاهي تلقي ما از هنر، هنر ژورناليستي است يا هنر خواننده‌مدار؛ اما بايد دانست كه هنر ناب، هنرمدار است. هنر اصيل خودش تعيين‌كننده مسير است؛ زيرا ابداع در آن وجود دارد؛ بنابراين خواننده‌محوري در شعر صحيح نيست؛ چون اگر خواننده بلوغ لازم را داشت، خودش شاعر مي‌شد. در واقع اين هنرمند است كه بايد با كشف ساحت‌هاي ناب، مسير ناب هنري را براي خواننده تعيين كند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016