جمعه 8 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بحران هسته‌ای در يک نگاه، طوفان بحران غير قابل کنترل در راه؟ ن. هدايت

خاور ميانه بايد بصورت کنترل آشوب زده باشد تا دو جريان خارجی بتوانند از اين آشوب کنترل شده و بحران در خاورميانه منافع خود را با سياستهای خاص خود به پيش ببرند. قدرتهای غربی و اسرائيل دو کشوری هستند که بخوبی از بحران زايی در خاورميانه به خوبی استفاده ميکنند. يکی برای ادامه حضور خود در منطقه خاورميانه و تسلط بر انرژی وديگری برای انحراف افکار از حق مسلم مردم فلسطين . در اين بين علاوه بر منطقه بحرانی وشکننده لبنان و فلسطين به مسائل خاورميانه ، با اشغال افغانستان وعراق توسط آمريکا اين بحران اوج تازه ای گرفت. ولی مشخصا اين برای تسلط بر خاورميانه و به پيش بردن طرح "خاورميانه بزرگ" که از زمان رياست جمهوری بوش پسر با جنگ وخونريزی شروع شده کافی نيست و بايد که ايران را هم به صفحه بحران خاورميانه و ادامه ماجراجوييهای آمريکا و اسرائيل در منطقه اضافه کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در اين بين مساله هسته ای رژيم به همان سبک سلاح کشتارهای جمعی صدام مساله يک قدرتهای بزرگ در جهان ميشود و به همان سبک وسناريو درجهت تضعيف رژيم ايران ميباشند تا قدم به قدم به سناريوی آخر و محتمل خود يعنی حمله نظامی قدم بگذارند. جناحهايی از رژيم ايران نيز در جهت يک بحران بزرگتر ميباشند تا بتوانند با بحران بزرگتر درواقع تسلط خود را بر کشور وشايد هم فراهم آمدن حضور اما م الزمانشان ، را ممکن تر سازند. ولی در عين حال رژيم اين روزها به آنها پيشنهاد داده است که حاضر است که از غنی سازی بيست درصدی دست بردارد اگر به او اين اورانيوم غنی سازی شده درجهت مصارف پزشکی بر مبنای قرار داد با ترکيه وبرزيل داده شود. نامه اوباما به رئيس جمهور برزيل برای ترغيب معامله با رژيم ايران وبعد پس خواندن آن توسط اوباما نشان از پيش رفتن خط لابی اسرائيل در هيئت حاکمه آمريکا را دارد و بهمين جهت علی رغم عقب نشينی های رژيم قدرتهای غربی بويژه آمريکا با پيش گرفتن خط لابی های صهيونيستی ظاهرا خواستار هيچگونه معامله با رژيم نيستند و دقيقا هدف سرنگونی ويا جنگ را در ادامه اين بحران را در هدف قرار دارند. البته سرنگونی رژيم که بدست مردم ايران وبرای آزادی انجام گيرد وبا استفاده از تنش ها وبحرانهای بين المللی بصورت مستقل انجا م گيرد مشگلی که نيست بايد مورد ا ستقبال قرار گيرد ولی سرنگونی رژيم نميتواند ونبايد با کمک حمله نظامی وبا دست دردست گذاشتن افرادی مانندجان بولتن انجام گيرد که مطمنا به راهی که نخواهد رسيد آزادی خواهد .
نتيجه : قدرتهای بزرگ غربی مساله وهدفشان درواقع مساله هسته ای رژيم ايران نيست بلکه هدف در همان چهارچوب خاورميانه بزرگی است که طرحش از زمان بوش پسر بطور قويتر دنبا ل ميشد ولی امروز اوباما توانسته است که با وجود دولتهای دنباله رو مانند سرکوزی در فرانسه ، مرکل در آلمان اروپا را در اين راه با خود همراه کند و تا حدودی روسيه که در مورد روسيه وچين مشخصا به اين راضی نخواهند بود که در اين بازی بازنده باشند و سعی ميکنند که در اين بازی نيز منافع خود را تا حدی با آمريکا به معامله بگذارند و با توجه به سير اين بازی برگهای خود را قدم به قدم با آمريکا بازی کنند ولی مطمنا اين دو کشور همانطور که در مورد روسيه نشان داده شد رژيم نميتواند روی آنها حساب باز کند و چين نيز منافع خود را هرگز رها نخواهد ساخت و تا آخرين لحظه سعی خواهد کرد که با امتياز گيری از کشورغربی قدم به قدم پشت رژيم ايران را خالی کند. رژيم ايران دچار يک بحران خارجی است که همراه با بحران داخلی که سرتا پای رژيم را دربرگرفته ودر بالاترين ارکان رژيم درز کرده است و رژيم را بسيار شکننده کرده است . ولی رژيم توانست با سرکوب اعتراضات مردمی و همچنين با رسوايی اپوزيسيون که سر خود را بخشا به جنگ طلبان خارجی چسباندند همچنا ن بحران را کنترل کند .ولی اين کنترل موقتا خواهد بود ومطمئنا با اوج گرفتن فشارهای خارجی ميتواند رژيم را از هم بپاشاند ولی در چنين زمانی بخاطر عدم وجود يک پوزيسيون فراگير مشروع در نظر مردم ، کشور روبه فروپاشی خواهد رفت وسناريو به سوی جنگ داخلی است و بادی که کشورهای غربی در خاورميانه کاشته اند واکنون در ايران در حال کاشتنش ميباشند به يک طوفانی از بحران غير قابل کنترل تبديل خواهد شد که سرنوشت ايران را به شباهتی مانند اوضاع بالکان خواهد نمود ودر اين طوفان بحران بازنده آن باز مردم خواهند بود وا ين هم نه مرد م ايران تنها بلکه طوفان بحران ايران منطقه را بيشتر وبيشتر در بحرانی عظيم تر فرو خواهد برد. البته ممکن است اپوزيسيون متوهم فکر کند اين بدين معنی است که پس اين رژيم بايد بماند! نه ، بلکه به معنی کشيدن زنگ خطرا ست که اپوزيسيون ايرانی از توهم خارج شود و فاجعه را قبل از وقوع به شکلی هدايت ديگری نمايد. البته نويسنده چنين اعتقادی ندارد که ا ين اپوزيسيون ايرانی با اين ماهيت قادر به جلوگيری از فاجعه باشد وبرای اولين سنگهای دومينو زده شده است وسنگهای ديگر در صف در حال فروريختن است و کسی قادر به کنترل طوفان بحران در خاورميانه نيست چرا که هرکس در اين بازی تنها محدوده سنگ منافع خود را برانداز ميکند ودر جهت حفظ خود ومنافع خود ميباشد ولی سنگش در حال سقوط است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016