فلسفه سياسي هگل، پديدار شناسي آزادي است
فهم فلسفه هگل مستلزم فهم تماميت فلسفه است
تهران-خبرگزاري كار ايران
هگل ميكوشد, مراحل گوناگون فعليت يافتگي آزادي را در تاريخ بررسي كند.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا، دكتر رامين جهانبگلو، استاد و پژوهشگر فلسفه كه با عنوان" فلسفه سياسي هگل" در خانه هنرمندان سخنراني ميكرد, گفت: فلسفه سياسي هگل، بهترين كوشش فلسفي براي توصيف جهان امروز است, هگل سعي كرده بصورت فلسفي بينديشد. براي هگل تمام پديدههاي تاريخي, پديده سياسي هستند؛ چون زندگي سياسي شرط امكان پذيري و وضعيت پذيري تاريخي است.
جهانبگلو اظهار داشت: سياست از نظر هگل، لحظهاي از كليتي است كه او ميخواهد درباره آن بينديشد, شايد به همين دليل فهم فلسفه هگل مستلزم فهم تماميت فلسفه است. هستي شناسي هگل, گفتمان فلسفي سياست است, چون هگل ميخواهد به حقيقت سياست از طريق فلسفه سياست دست پيدا كند.
جهانبگلو تاكيد كرد: هگل فلسفه انديشه زمان خودش است.آنچه كه ويژگي زمان هگل است و هگل ميخواهد درباره آن بينديشد وقوع انقلاب فرانسه است و او ميخواهد آن را به مفهومي فلسفي تبديل كند.
جهانبگلو خاطرنشان كرد: فعليت يافتگي جهان مدرن همراه است با فعليت يافتگي دولت. فلسفه سياسي هگل؛ پديدار شناسي آزادي است و او ميكوشد تا مراحل گوناگون فعليت يافتگي آزادي را در تاريخ بررسي كند. از ديدگاه هگل حقيقت آزادي در مفهوم آزادي است و در فلسفه او مفهوم آزادي به عنوان مفهوم فلسفي استفاده ميشود.
وي با اشاره به اين جمله هگل "آزادي شيوه هستي شناختي روح و يا ذهن است" گفت: مساله مهمتر, مساله آگاهي انسان از آزاد بودن خود است كه در يك روند پديدار شناختي بدست ميآيد و در قالب آموزش و پرورش شكل ميگيرد.
جهانبگلو افزود: از نظر هگل، آزادي در طبيعت وجود ندارد, بلكه آزادي امري تاريخي است كه انسان با تجربه از واقعيت و ذهني كردن آن بهدست ميآورد. آزادي از نظر هگل فقط سياسي نيست بلكه آزادي منطقي فلسفي است. سياست نميتواند, آگاهي از آزادي را تحت الشعاع قراردهد چون فقط نتيجه كنش تعاملي انسان نيست بلكه پيكار دائمي براي زنده نگه داشتن تاريخ است.
وي تاكيد كرد: براي هگل، تاريخ قلمرو رابطه ملي رويدادها است. هگل به دنبال عقلانيتي در تاريخ است كه نتيجه يك روند پديدار شناختي است و الزام تاريخي براي او با الزام طبيعي تفاوت دارد. از نظر هگل، سياست مفهوم تاريخي سياست است كه در قالب دولت تبلور يافته است. در تاريخي بودن مساله ماهيت انسان نيست بلكه ماهيت دولت است. عملكرد دولت هگلي، با حفظ و بقاي انسان كالبدي نيست بلكه شكل دادن به موجوديت معنوي انسان يعني آزادي است.
جهانبگلو خاطرنشان كرد: هگل بيشتر از مفهوم آزادي عقلاني استفاده ميكند تا آزادي سياسي؛ چون آزادي عقلاني انتزاعي نيست و حالت عيني به خود گرفته, دولت هم عيني است چون به مرحله مفهوم رسيده است و هم ذهني, چون تجربه شده است.
وي اظهار داشت: براي قدما از جمله ارسطو، آزادي سياسي يك وسيله بود نه هدف در صورتيكه مساله اصلي در فلسفه سياسي مدرن ضمانت آزادي در كنار دولت است.
جهانبگلو افزود: امنيت براي هگل مهمتر است, براي او معيار فقط آزادي سياسي نيست, بلكه شيوه دست يافتن به آزادي است. براي هگل، آزادي فقط در تاريخ و در قالب دولت مدرن امكان پذير است. پس از نظر او آزادي سياسي فقط در صورتي امكان پذير است كه شهروندان بصورت ارادي در شكل گيري آن نقش داشته باشند.
جهانبگلو تصريح كرد: از نظر هگل، آزادي سياسي يك كنش است نه ضمانت؛ پس آزادي سياسي كيفيت انسان طبيعي نيست بلكه قابليت انساني است كه در مرحله عقلاني قرار گرفته باشد, از نظر هگل واقعيت معنوي انسان در ارتباط با دولت شكل ميگيرد و انسان طبيعي با عيني شدن دولت تبديل به موجود تاريخي ميشود.
جهانبگلو خاطرنشان كرد: منظور هگل از الوهيت دولت اين است كه دولت فراسوي ساحت انسان شناسي محض قرار ميگيرد پس الوهيت دولت نتيجه حركت پديدار شناسانه روح در جهان است. از نظر هگل، دولت آزادي فعليت يافته است و حق, اراده آزادي. هگل، حق را نتيجه دولت شهر يا همان "پليس آتني" ميداند.
وي اظهار داشت: اراده آزادي از نظر هگل، اشاره به آزادي ذهني است كه مدرنها را از قدما جدا ميكند. فرد آزاد، فردي است كه بتواند آزادي را اراده كند اين نظر هگل در مخالفت با روسو است و معتقد است قرا رداد اجتماعي از دست دادن آزادي است نه بهدست آوردن آن.
advertisement@gooya.com |
|
وي گفت: در نظام سياسي، بالاترين مرحله دولت است و حق با اثبات آن چيزي است كه هست و وجود دارد.
جهانبگلو اظهار داشت: از نظر هگل، دولت حقوقي, دولتي است كه بهصورت تاريخي به وجود آمده است و اگر دولتي وجود داشته باشد به اين دليل است كه نتيجه روند آزادي در تاريخ است. هگل ميگويد؛ آنچه كه عقلاني است بايد بهصورت ضروري اتفاق بيفتد و دولت واقعيت تاريخي است كه بايد در جهان اتفاق بيفتد.
جهانبگلو در پايان سخنان خود گفت: انديشه سياسي هگل , انديشه سياست واقعي است و فلسفه سياسي او در جستجوي فهم براي فعليت يافتگي انديشه است.