advertisement@gooya.com |
|
یادداشت های تبعید 3
OmidHabibinia@hotmail.com
یک:
در این چند سالی که در قسمت های مختلف صدا و سیما به عنوان پژوهشگر،دبیر سرویس یا کارگردان ( حق الزحمه ای ) کار می کردم
فقط یک بار با علی لاریجانی رو در رو شدم.
برای کاری به طبقه سوم ساختمان شیشه ای رفته بودم و طبق معمول که در آخرین لحظه یعنی ساعت 3 بعد از ظهر با شتاب خودم را به رستوران می رساندم وقتی در آسانسور باز شد رئیس سازمان را دیدم که مستقیم به من نگاه می کرد و باز طبق معمول تصمیم گرفتم به او سلام نکنم، دسته کلتش که از لای پالتویش بیرون زده بود چنان حس نفرتی در من برانگیخت که دو محافظش نگاه سنگین شان را بر من دوختند.
لحظاتی که پائین رفتن آسانسور از طبقه سوم به طبقه همکف طول کشید چنان کشدار و کند شده بودند که گویی این آسانسور هرگز خیال رسیدن نداشت، هنگامی که آسانسور در طبقه همکف توقف کرد تا آن سه نفر را به بیرون براند خیل منتظران آسانسور با دیدن رئیس خود چاپلوسانه ندای سلام و سلام علیکم سر دادند و به درون آسانسور هجوم آوردند ، من به طبقه زیر زمین می رفتم تا به رستوران بروم اما بیشتر از قیافه طلبکار لاریجانی با آن اسلحه کمری ش، چاپلوسی این جماعت حالم را منقلب کرده بود ، بوی کباب که به مشامم خورد حالت تهوع به من دست داد...
از دکه نزدیک پخش رادیو سیگاری گرفتم و در محوطه وسطی ساختمان دود کردم... وقتی پشت میزم برگشتم رنگم آن چنان پریده بود که توجه برخی از همکاران را جلب کرد...
می توانستم به آن ها بگوئیم از دیدن لاریجانی و چاپلوسی کارمندانش چنین حالی به من دست داده است؟
لاریجانی شاید یکی از منفورترین چهره های نظام جمهوری اسلامی بود و هست و البته این منفوریت در بین کارکنان عادی و حق الزحمه ای صدا و سیما نیز کم و بیش خود را نشان می داد ، یادداشت های ابلهانه و به اصطلاح پارافهایی که او بر روی تحقیقات ما می کرد و یا دستوراتی که در زمینه سوژه های تحقیقی می داد همه نشانگر کوته فکری و بی دانشی او نه تنها از علم ارتباطات یا مدیریت ، بلکه از سطح متوسط اطلاعات عمومی بود و چه از این بهتر که دانشمند و فیلسوف جمهوری اسلامی او باشد!
دو:
دیروزهمزمان با تماس رادیو بی بی سی در حال دریافت خبری از صدا وسیما بودم، هزاران کارمند موقت صدا وسیما آن چنان معظلی برای حراست صدا و سیما با آن ژست ها و تجهیزات مخوفشان ایجاد کرده اند که این روزها دیگر هیچ خبر مهمی در داخل صدا وسیما محرمانه نمی ماند حتی خبر دیدار ظاهرا " سر زده " خامنه ای از صدا وسیما که خبر این دیدار غیر منتظره چندین ساعت زودتر به بیرون درز کرده بود!
حتی زمانی مینایی قائم مقام معاونت سیاسی در بخشنامه ای اضطراری که پر از غلط املایی و انشایی بود از نفوذ خرابکاران و جاسوسان در سیستم شبکه ای اخبار واحد مرکزی خبر و از بین بردن و یا تغییر دادن بخش هایی از اخبار یاد کرده بود، که آن خود حکایت دیگری ست.
بهر حال انتظار این دیدار سر زده را از دو روز پیش در صدا و سیما می کشیدند که از اول صبح همان روز در صدا و سیما و معاونت سیاسی آماده باش داده بودند.
آخرین دیدار خامنه ای از صدا و سیما در اوایل دوران کاری لاریجانی در این سازمان هشت سال پیش بود که دار و دسته لاریجانی از آن به عنوان یک اتفاق فرخنده یاد می کردند!
نقل شده است در دیدار قبلی خامنه ای که روشنفکر جماعت آخوندها خوانده می شد و پیش از انقلاب هم مراوداتی با برخی شاعران داشت و خود را اهل هنر جا می زد و با آن پیپ کذایی ژست روشنفکری به خود می گرفت،وقتی خواسته است بیتی از حافظ بخواند مصرع ها را جا به جا خوانده است و البته یکی دو نفری هم که فهمیده اند خودشان را به کوچه علی چپ زده اند، چند وقت پیش که عکسی از خامنه ای در سایت های عامه پسندی که جوان با استعدادی که گویا زمانی با ما در روزنامه جوانمرگ شده جامعه و توس همکار بود راه انداخته -و در زمینه چیز های غریبی چون اینترنت و کامپیوتر و سایت درست کردن (واخیرا هم وبلاگ فارسی درست کردن) چیز می نوشت- دیدم که در این عکس خامنه ای در حال سخنرانی یادداشت هایش را روی سربرگی با تصویر سهراب سپهری نوشته است و برخی تصور کردند که او لابد چیز هایی از هنر و شعر سرش می شود، به یاد آن نقل قول ها افتادم و البته کمتر کسی توجه کرد که خامنه ای این یادداشت هایش را بر عکس روی این برگه ها نوشته است یعنی به جای استفاده از سر برگ که عکس سهراب سپهری بر روی آن است از ته برگ استفاده کرده است و این خود معنایی آشکار در اهل ذوق بودن وی است!
زمانی که در طرح و برنامه سیما مشغول به کار بودم جزوه هایی از سخنان گهربار خامنه ای را درزمینه تمام هنر ها در دست داشتند و بر آن بودند تا به اصطلاح این رهنمودها را عملیاتی و اجرایی کنند. اما اجرایی ترین کاری که می توانستند در این زمینه بکنند آن بودکه به کل در هنر حکومتی را گل بگیرند زیرا بر اساس تعاریفی که رهبر هنر شناس از هنر ارائه کرده بود هیچ نوع هنری امکان ظهور نداشت!
سه:
دیروز از رادیو بی بی سی زنگ زدند تا چون 5 سال گذشته در باره رسانه ها و بیشتر صدا و سیما با من مصاحبه کنند. اما وقتی که از یک مصاحبه شانزده دقیقه ای دو دقیقه آن با هدف برجسته سازی گسترش کمی صدا و سیما در دوران لاریجانی پخش شود طبعا برای برخی از کسانی که در این شانزده سال خواننده نقد ها و تحلیل های صریح من در باره صدا وسیما حتی در زمانی که در آن به عنوان مدیر ( اما حق الزحمه ای -که در این اواخر کارت ترددش هم تمدید نشد-) این توهم پیش خواهد آمد که چگونه چنین چیزی ممکن است ؟
صرفنظر از سیاست های رسانه (و البته در این مورد لزوم احترام به آرای مصاحبه شونده) ،آن چه که اهمیت می یابد توصیف عملکرد لاریجانی از دیدگاه های مختلف است ( که البته مجال تحلیل آن در این جا نیست) اما از آن جا که برخی از شنوندگان رادیو بی بی سی آن مصاحبه را شنیده اند و برخی از آنان در این دو دهه خواننده نوشته های من بوده اند ذکر برخی از سر فصل هایی که در این مصاحبه مطرح شد و البته مجال پخش در رادیو بی بی سی را نیافت خالی از فایده نیست.
عملکرد کمی لاریجانی در صدا و سیما عبارت است از:
تاسیس ده کانال تلویزیونی شامل: شبکه چهار ، خبر ، قرآن ، پنج( تهران ) ، آموزش ، تله تکست ،جام جم دو ، سحر و العالم.
تاسیس ده کانال رادیویی شامل: رادیو تهران، رادیو استان ، رادیو ورزش ، رادیو جوان ، رادیو فرهنگ ، رادیو پیام ، رادیو قرآن ، رادیو معارف ، رادیو سلامت و رادیو برون مرزی.
تاسیس روزنامه جام جم و اعطای استقلال بیشتر به شرکت ها ی صدا و سیما از جمله سروش ( که در دوران مدیریت اشعری یار لاریجانی از سرکردگان حزب الله برای اولین بار با زیان دهی هنگفت در آستانه ورشکستگی قرار گرفت و برای اولین بار مجله سروش پس از 20 و چند سال در آستانه تعطیلی قرار گرفت و...که حکایت آن هم بماند برای بعد!)سیما چوب و سایر شرکت ها که تعداد این شرکت ها به چندین شرکت رسید که تقریبا همه به جز روزنامه جام جم و این اواخر موسسه سروش ،سود آور بودند.
پراکنده کردن مراکز تحقیقاتی و تمرکز زدائی آن در معاونت ها و موسسه های مختلف که سبب از بین رفتن انسجام تحقیقاتی در صدا و سیما و پایان کار عملی مرکز مطالعات، تحقیقات و سنجش برنامه ای صدا و سیما یعنی قدیمی ترین مرکز مطالعاتی رسانه ای در ایران از چهار دهه پیش تا کنون شد.
در زمینه نیروی انسانی در دوران لاریجانی بر استثمار نیروی کار متخصص تاکید بیشتری شد و از کارکنان جدید در دوران کوتاه با حقوقی بسیار کم و بصورت روزمزد استفاده شد ، اما عملا به دلیل فقدان انگیزه کاری افزایش سه برابر نیروها موجب افزایش بازدهی در صدا وسیما به ویژه در بخش های غیر تولیدی نشد .
کارکنان حق الزحمه ای برای مدت کوتاهی در بخش های مختلف به کار گرفته می شدند و پس از مدتی به بهانه عدم مجوز استخدام از کار برکنار می شدند یا توسط گزینش مردود می شدند و جای خود را به نیروهای جدید می دادند.
عملکرد کیفی لاریجانی در صدا و سیما عبارتست از:
وارد کردن مدیران جدید از سپاه ، بخش های به اصطلاح فرهنگی نیروهای نظامی مانند معاونت فرهنگی ستاد مشترک به صدا و سیما برای جایگزین کردن مدیران دوران هاشمی. به این ترتیب با فرستادن این مدیران برای اخذ مدارک لیسانس ، فوق لیسانس و دکترا به دانشکده صدا و سیما ، دانشگاه آزاد و دانشگاه امام صادق و برگزاری سمینار های دوره ای و آموزش ضمن خدمت مدیران رسانه ای جدیدی را پرورش داد که در عمل از اداره کردن دو کارمند زیر دست خود نیز ناتوان بودند و این مدیران به سمت هایی چون معاونت و مدیرکلی گمارده می شدند ، مدیران کل و معاونانی که حتی منشی ها و کارمندان دفتر خودشان آن ها را قبول نداشتند!
یکی از شاهکار های این پرورش مدیریت " دکتر" بیابانی مدیر شبکه خبر بود که موفق شد این شبکه را از بدو پیدایش به کم بیننده ترین و به مقیاس خود زیان ده ترین شبکه صدا و سیما بدل کند به گونه ای که در پایان سال دوم این شبکه موفق نشده بود برای یک ماه هم آگهی های خود را تامین کند و در نظر سنجی ها دائمی کمتر از یک درصد مخاطب داشت. بعد از این توفیق در تاسیس یک شبکه خبری مفلوک وی به سمت ریاست شبکه جدید دیگری به نام آموزش برگزیده شد.
البته لاریجانی در این دوران بطور مستقیم از سیما فیلم که موسسه ای کوچک بود و اکنون یک موسسه عظیم در آمد زا ست خواست تا ساخت سریال های پرخرج مذهبی را در دستور کار خود قرار دهد . برای سریال امام علی که کار بر روی آن از سال 69 آغاز شده بود قبل از آن که به میرباقری سپرده شود تا سال 73 که این پروژه دائم دست به دست می شد بیش از پانصد میلیون تومان هزینه به هدر رفت و چیزی در حدود سه برابر آن نیز هزینه ساخت آن شد.
سایر سریال ها به فیلم فارسی سازان مشهور واگذار شد ، سریال هایی که با ضرب و زور تلاش می کردند تا مخاطب را به هر طریق ممکن پای مواعظ مذهبی خود بخوانند.
و در همین حال لاریجانی پس از وزارت ارشاد ماموریت دیگری هم داشت و آن ترور فرهنگی روشنفکران بود. سلسله برنامه های هویت و پخش اعترافات اجباری و به زور شکنجه متهمان سیاسی در همین دوران و با دستور وی و به احتمال زیاد اشاره خامنه ای صورت گرفت.
برنامه های چون حباب ، سخنرانی های ظاهرا عرفانی الهی قمشه ای و از این قبیل نیز در راستای تئوری القای مستقیم لاریجانی تهیه می شد.
در همین دوران بود که حتی اغلب کارکنان صدا و سیما که همانند سایر کارمندان دولت مخالف حاکمیت هستند به طعنه صدا و سیما را زباله دان جناح راست نامیدند. بد نام ترین ، جنایتکارترین و بی دانش ترین افراد جناح راست یکی پس از دیگری به مدد همپالگی های خود سر از پست های مدیریتی صدا و سیما در می آوردند .
در دوران لاریجانی اما یک تحول آشکار در صدا و سیما رخ داد و آن تبدیل شدن این سازمان به یک غول بی شاخ و دم اقتصادی و سیاسی بود که از دولت های متبوعه حرف شنوی زیادی نداشت و حتی شورای نظارت بر صدا و سیما را نیز عملا تعطیل کرد. از آن جا که بر اساس بر آوردهای اخیر
میزان در آمد صدا و سیما از محل آگهی ها سر به میلیاردها تومان در سال می زند ، بودجه صدا و سیما عملا مصروف فعالیتهای دیگر همچون تاسیس موسسه ها ی جدیدی چون جام جم می شود و البته بخشی از بودجه نیز در اختیار گروههایی چون انصار حزب الله ، موتلفه و یا وابستگان خارجی صدا و سیما نظیر خبرنگاران و یا کارکنان رسانه ها در کشورهای مختلف می شود.
از آن جا که انحصار جذب آگهی و تولید آن در دست چند شرکت وابسته به مدیران صدا و سیما ست عملا تمام در آمد های حاصل به الیگارشی مالی صدا و سیما و در راس آن مرد قدرتمند صدا و سیما یعنی کردان ( صاحبخانه سابق خامنه ای در کرمان ) باز می گردد.
عملکرد لاریجانی در دوران ده ساله اش در زمینه جلب افکار عمومی به پیام های حکومتی به دلیل افزایش پتانسیل مخالف خوانی و تغییر موازنه رسانه ای از سویی و گسترش و پراکنش رسانه های زیر زمینی در ایران را می توان علیرغم تمام کوششی که وی و مدیران ناکارآمدش به خرج دادند و از همین رو مورد تقدیر ویژه خامنه ای قرار گرفتند ،بطور کلی ناموفق است که بررسی تحلیلی آن را به فرصت دیگری واگذار می کنیم.
چهار:
لاریجانی در روز جهانی ارتباطات راه دور از صدا و سیما رفت!
دو سال پیش در چنین روزی من شاید به عنوان آخرین کارم در پژوهش سیاسی صدا و سیما کنفرانسی در صدا و سیما به راه انداختم با عنوان گرامی داشت روز ارتباطات.
آن چه که برای من و همکارانم در این کنفرانس جالب بود میزان منفوریت صدا و سیما و شخص لاریجانی بود زیرا از میان کسانی که در زمینه فرهنگ و ارتباطات صاحب نظر بودند کمتر کسی حاضر بود پایش را در صدا و سیما بگذارد و این حتی بر مدیران صدا و سیما هم روشن بود که تا چه حد این رسانه مورد نفرت روشنفکران است. حتی در آخرین لحظه یکی از سخنرانان ما به بهانه معطل شدن برای عبور از پست حراست راهش را به سمت خانه ش کج کرد و حتی تلفن موبایل ش را هم خاموش کرد ، فردای آن روز البته با تعجب تشکر مرا نیز در یافت کرد!
سیاست های لاریجانی مانند سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی برخلاف مسیر حرکت جامعه جوان کشور هر روز با شکستی سخت روبرو می شود و به زودی این گسست فرهنگی میان ارزش های حاکم و ارزش های واقعی سبب رویارویی نهایی این دو خواهد شد.
در واقع روز ارتباطات به ما یادآوری می کند که تا چه حد سیاستهای توتالیتار لاریجانی و سیاسیت گزاران فرهنگی حاکمیت در نبرد با ارزش ها و باورهای رایج در میان نسل جوانی ست که بر اساس نظر سنجی های مراکز دولتی بیش از هشتاد درصد آنان " واجبات دین " را به جا نمی آورند و بیش از نیمی از آنان جرات یافته اند تا در پرسشنامه ها قید کنند که به ارزشهای حاکم اعتقادی ندارند و خود را در تعارض دائمی با آن احساس می کنند.
پنج:
می گویند که لاریجانی فعلا تا سال آینده که نمایش انتخابات ریاست جمهوری آغاز می شود و بین او ، ولایتی و روحانی برای انتصاب شدن به عنوان رئیس جمهور رقابت تنگاتنگی صورت خواهد گرفت به عنوان مشاور فرهنگی رهبر برگزیده شده است. رهبری آن چنان فرزانه البته باید مشاوری این چنین خردمند هم داشته باشد!
...
بخشی از مصاحبه من با بی بی سی را می توانید در این جا بشنوید
ناکجاآبادی که وطن من نیست
بامداد 30 اردی بهشت 1383
www.freebatebi.com